بچه ها من یه ماهه کمرمو عمل کردم جاریم و خواهرشوهرمینا اینجان و تو این ی ماه حالمو نپرسیدن الان اومدم سلام دادم ولی ج سلاممو ندادن مادرشوهرم خونه نیس شهرستانه پدرشوهرم آشپزه تو حسینه و نذری آورده ب اصرار شوهرم اومدم نخواستم ناراحت شده و اینکه طبقه بالا مادرشوهرمم و چند روز دیگه میام خونه خودم ولی خیلی حس بدی دارم ای کاش نمیومدم
منم طبقه بالای مادرشوهرم زندگی میکردم. مریض شدم دقیقا به همین دلیلی که گفتی دیگ برنگشتم خونه مادرشوهرم .گفتم اونا که دلسوزی ندارن فقط منوحرص میدن.به سختی شوهرمو راضی کردم ورفتیم خونه اجاره کردیم