به خدا اینقدر اروم ومظلومه که نگو ، از یه خانواده خوب و اروم، این همه پسره اذیتشون کرد ،هیچی نگفتن . که دیگه من به جای اونا به پسره پیغام دادم ، اخه مثه خواهرم بود ، واقعا نمیدونم چه تو ذهنش اومد که این کارو کرد باهاش. همش گریه میکنه میگه اینقد از من بدش میاد که حلقمو انداخت بیرون ، اگه خدایی هست نمیگذره از این جور ادما