2777
2789

هفته دیگه باید زایمان کنم. شوهرم توقع دارم همش خونه مامانش برم و بیام یا مدام بهم میگه زنگ بزن احوال مادر منو بپرس در حالیکه خود شوهرم شاید ۶ ماه یه بار خونه مادر من نیاد. ولی من بازم زنگ میزنم احوال میپرسم و رابطه ام با مادرش خوبه. سه روز پیش بهم گفت زنگ مادرم بزن احوال بپرس منم زدم. دوباره فرداش گفت مادرم نذری داره زنگ بزن بگو اگر کمک لازم داری بیام؟ منم به شوهرم گفتم آخه من با این وضعیتم خودم به کمک نیاز دارم چجوری میتونم به مادرت کمک کنم گفت تو زنگ بزن. وقتی زنگ زدم جواب داد و خونه شون شلوغ بود صدای بچه های جاریم میومد جاریم اکثر وقتا اونجاست و ۱۶ ساله عروسشونه اما من نزدیک به دو ساله ازدواج کردم‌. پشت تلفن کسی بهم زیاد محل نداد و گفتم نذری رو میبری امامزاده پخش میکنین گفت معلوم نیست حالا یه جا می‌بریم و قطع کرد. شوهرم بعدش گفت مامانم پیچوندتت



باز دیشب شوهرم گفت میرم برات آش نذری بگیرم رفت و نیم ساعت بعد زنگ زد آش تموم شده و زنگ مامانم زدم گفته ما آش زیاد گرفتیم بیا اینجا بردار و شوهرم گفت جاریتم اینجاست. منم ناراحت شدم به خودم گفتم اگه میخواستن آش بیارن حداقل خودشون زنگ شوهرم میزدن میگفتن بیا برا زنت ببر نه اینکه خودش زنگ بزنه. به شوهرم پیام دادم آش نیار من دارم میرم و گفتم که ناراحت شدم. اونم گفت مامانم دو ساعت پیشش پیام داده رفتی آش بگیری یا نه. حالا البته راست می‌گفت چون پیامشو دیدم. خلاصه مامانم اینا اومده بودن دنبالم خونمون که باهاشون برم خونه مادرم که تنها نباشم که شوهرم با ظرف آش اومد و به هیچکس ظرف آش رو تعارف نکرد. 

درست یه ربع بعد مادر شوهرم زنگم زد که من اصلا متوجه زنگش نشدم و آخر شب گوشیمو چک کردم. صبحی پاشدم دیدم مادرش پیام دادم خوبی عزیزم مراقب خودت باش

هیچوقت مادرش پیام نمی‌داد مطمئنا پسرش خبر برده توی زندگی اصلا نمیتونم یه حرفی بزنم هرچی میگم خبر میبره

بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش!
پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم می‌خوای شروع کن.

درست یه ربع بعد مادر شوهرم زنگم زد که من اصلا متوجه زنگش نشدم و آخر شب گوشیمو چک کردم. صبحی پاشدم دی ...

بهتر 

بزار بفهمه بهت برخورده

ترا از دور می بوسم به چشمی تر خداحافظ مرا باور نکردی می روم دیگر خداحافظ مرا لایق ندیدی تا بپرسی حال و روزم را برو با دیگران ای بی وفا دلبر خداحافظ

چه بد مرد خونه خبر کش باشه شوهر منم همینه ، حریم خصوصی حالیش نیست ، شوهرای مردم می بینم سیاست دارن و زن دوستن انقدر حسرت می خورم که نگو ، بعضی مردا زن هاسون  پاره ایی از وجودشونه انقدر که زن دوستن بعضی هام مثل شوهرا ما بچه ننه 😕

درست یه ربع بعد مادر شوهرم زنگم زد که من اصلا متوجه زنگش نشدم و آخر شب گوشیمو چک کردم. صبحی پاشدم دی ...

مهم نیست.احتمالا گفته مامان زنم از اینکه واسش آش کنار نذاشتی ناراحت شده!

مهم نیست.بذار بفهمن ناراحت شدی.

الان به مادرشوهرت زنگ بزن.بگو پیامتونو الان دیدم.یک تشکر بکن.زود هم قطع کن

درست یه ربع بعد مادر شوهرم زنگم زد که من اصلا متوجه زنگش نشدم و آخر شب گوشیمو چک کردم. صبحی پاشدم دی ...

منم حامله بودم.مادرشوهرم اصلا حالیش نبود.کلا تو کوچه ی علی چپ بود.بیخیال.بهشون فکر نکن

این وسط مشکل مادرشوهرت نیست، خود شوهرته. بیشتر از تو به فکر مادرشه. این همه اصرار واسه چیه اخه. اگر ادم خداترسی هست و احترام به بزرگ تر حالیشه، چرا این احترامو به مادر شما نمیزاره؟ 

خوب برای شما هم خبر میاره مثلا گفته جاریتون هم اونجا هست البته کار درستی نمی کنه

برای من در این حد خبر میاره 

ولی توی خونه آب بخورم باید بره بگه

هر وقت دکتر میرم میره خبر میبره بعد دکتز مجبورم میکنه به مادرم زنگ بزن بگو دکتر چی گفته در حالیکه من میگم هرکی نگرانه خب خودش زنگ بزنه ولی من باید گوشی بردارم بگم سلام من رفتم دکتر و اینا رو گفته

شما که حامله ای باید اول از همه برات می‌فرستادند. 

ولی هر وقت هم هر چی شوهرت گفت نه نگو ولی بیپچون. می‌بینی شوهرت میگه زنگ بزن بگو میزنم شما هم یه زنگ بزن حال مامان منو بپرس .اگه گوشی سیار داری سریع گوشی رو بیار بگو یه زنگ بزن به مامانم بعد گوشی رو بده من زنگ بزنم .هر چی هم گفت با سیاست پشت گوش بنداز .آش هم نخوردی نگو نمیخورم .بگو سر دلم درد نمیکنه آش سنگینه نمیتونم بخورم .حالا زیر زیرکی دو تا قاشق بخوری عیب نداره .ولی کمی سیاست بخرج بده .ظاهر خودت رو خراب نکن .ولی کار خودت رو بکن

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز