ای کربلا سلام
عموی بچه ها سلام
علمدار کربلا سلام
سقای دشت کربلا عباسه
عموی بچه ها ی حسین عباسه
علمدار رشید عباسه
ای شمشیر و تیر و کمان صبر کن
دست علمدار مشک آبه
آب خموش باش خموش
که عموی علی اصغر و سکینه عباسه
عباس کنار رود آب آورده است
بهر طفلان حسین آب آورده است
یک نفس گوید حسین و جان حسین
یک نفس گوید علی اصغر حسین
یا گوید سکینه، یا گوید رقیه
دمی گوید رباب کمی صبر كن
دمی گوید زینب رباب را آرام کن
دمی گوید حرمله آرام بگیر
تیر سه شعبه بر گلوی علی اصغر چه خواهی
گاه گوید علی اکبر جوان
گاه گوید قاسم یادگار مجتبی
عباس گوید حسین
آب میگوید حسین
مشک میگوید حسین
دست علم دار گوید حسین
حسین کیست حسین جان عباس است
این حسین کیست، قلب عباس است
آنجا ک عبآس کشته شد
جان حسین کشته شد
آنجا که دست علمدار فتاد روی زمین
قلب حسین فتاد بر آسمان
زمین گوید علمدار حسین
آسمان گوید جان حسین
ابر گوید سقای حسین
دشت کربلا خون میگردید بهر علمدار حسین
آسمان آب از دست علمدار فتاد
باران ببار بر طفلان حسین
سقای دشت کربلا ابالفضل، ابوالفضل
سقای طفلان حسین ابالفضل، ابالفضل
بحق علمدار بهحق دل بیتاب ابیها مادر عباس حسین،
بحق دستان بریده علمدار کربلا
حاجت حاجت دارا
گرفتاره. گرفتارا
. مریض مریض دارا
همه را لباس آفیت بپوشان
الهی آمین یارب العالمین بحق ابروی علمدار کربلا ابالفضل العباس