2777
2789
عنوان

فرزندخواندگی

329 بازدید | 36 پست

میخواستم در مورد یه چیزی بپرسم ...

ببخشید طولانی شد ولی اگه شرایطشو داری لطفا بخون و کمکم کن🩵🦋

من تک فرزندم و سال دیگه کنکور دارم و زیاد برام مهم نیس شهر خودمون برم دانشگاه یا یه جای دیگه و خب بعدشم به احتمال زیاد بخوام بورسیه بشم ، مهاجرت نه فقط بورسیه در حد اینکه درس بخونم.

مامان و بابای من وقتی من بدنیا اومدم خیلی دوست داشتن یه بچه دیگم بیارن ولی ازونجایی که ما دوقلو بودیم ، گفتن سختشونه و نیوردن. الان داداشم فوت شده. تقریبا ۸ ساله که فوت شده🥲. 

مامان بابام چندباری حرف فرزندخواندگی رو پیش اوردن ولی جدی نه . اما میگم یعنی توی فکرشون بوده. 

الان مامانم همش میگه که ببین خاله چقدر مریضه و دخترش ازدواج کرده رفته یه شهر دیگه و هی میگه بچه همدم آدمه و اینا. 

اینارو که میگه من میگم کاش خواهر و برادر داشتم که پیش مامانم بودن و از طرفیم میدونم که اگه من برم بابام خیلی کم میاد خونه و مامانم تنهاس.

خلاصه اینکه بگم مامانمم چند دفعه هی گفته که بریم بچه بیاریم و ثوابه و اینا. 

منم قصدم واقعا رفتنه . حالا نه خارج ، یه شهر دیگه کلا هدفی که دارم بزرگه. حالا نمیدونم به نظرتون کار درستیه که بچه بیاریم ؟ بهمون میدن؟ کسی میدونه شرایطشو؟ تروخدا راهنماییم کنین من الان شرایطشو ندارم برم مشاوره . 

 

بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش!
پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم می‌خوای شروع کن.

اره تک فرزندم

دوست داری بچه بیارن؟ من خودمم دوست دارم آخه هیلی خواهر و برادر دوست داشتم ولی الان دیگه برام مهم نیس خواهر و برادر داشته باشم ولی اگرم بیاریم عین خواهر برادر واقعی باهاش رفتار میکنم. 

دوست داری بچه بیارن؟ من خودمم دوست دارم آخه هیلی خواهر و برادر دوست داشتم ولی الان دیگه برام مهم نیس ...

نمی دونم خیلی سخته من به خواهر و برادر واقعی حسودی میکنم و ناراحت میشم و از اون ور هم برای مم تک فرزندی سخته هم مامان و بابام

والا از من میشنوید دردسره بزرگ میشن میفتن دنبال خانواده واقعی شون ریسکه

 ✨هرگز با یک احمق بحث نکنید زیرا تماشاگران ممکن است نتوانند تفاوت را تشخیص بدهند. پیش من از غم تلخی ایام مگو من خودم تلخ ترین حادثه تاریخم منتظر روزای خوبم بودم نگو روزایی که گذشت روزای خوبم بوده تازه...

پس بچه آورده که خودش تنها نباشه 🫵

نه به خدا اصلا اینطوری نیس 

همش به من میگه مامان تو هرجا بری اونور دنیاهم باشی ولی خوشبخت و خوشحال باشی، ما هم خوشحالیم.

با اینکه خیلی به من وابستن.ولی حاضرم که من برم . 

تازه من مامان بابام سال ۶۲ ازدواج کردن و منوداداشم ۸۶ بدنیا اومدیم چون بچه دار نمیشدن. بخاطر همین وابسته شده به من . اما من میگم اگه یه بچه دیگم باشه حداقل وابستگی شون نصف میشه یا میپره از سرشون. هم اینکه یه بچه دیگه خانواده دار میشه و تازه تک فرزندم هس چون من نیستم😂

مامان بابای منم وضعشون خوبه واقعا میتونن یه بچه ی دیگه رو هم بزرگ کنن.

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز