هر چقد از اذیتاشون تو این دو سه سال بگم کم گفتم...
باهم قهر بودیم یه مدت که نزدیک عروسیمون آشتی کردیم دوران عقد منو به جهنم تبدیل کردن حالا ۷ ۸ ماهی هست باهاشون خوب شده بودم من هم تولد خواهرشوهرام هم پدر شوهرم هم زن بابای شوهرم تبریک میگفتم کادو میخریدم همه جور احترام بهشون گذاشتم سورپرایزشون کردم اما چن روز پیش که تولدم بود حتی یه زنگ نزدن بهم تبریک بگن یه پیام حتی ندادن متاسفم واسشون انگاری بخشیدنشون اشتباه بود
حتی شوهرم میگف ول کن کادو نخریم نریم ولی من براشون احترام قائل میشدم میرفتم