بارها گفتم که دانشگاه یه شهری که 1500کیلیومتر با خونمون فاصله داره اونم دانشگاه آزاد یه شهر شهر که چه عرضه کنم یه روستا دارم درس میخونم اونم رشته مامایی که میگن اصلا براش کار نیست بیمارستان که توش میرسم کارآموزی افتضاحه اصلا هیچی یاد نمیدن بیمار نداره اصلا درسارو تا حالا دوتا افتادم و معدلم خوب نیست فهمیدم پرستاری های ترم قبل همه انصراف دادن چون روزانه شهر خودشون یه رشته خوب قبول شدن اما من حتی عرضه ندارم درسای همین دانشگاه رو پاس میکنم تازه آدمی هستم که نه اهل دوست پسرم نه هیچی
آبروی خانوادمو بردم عرضه هیچ کاری رو ندارم دانشگاه که تموم بشه دست از پا دراز تر برمیگردم بیکار خونه نمیزارن و نمیشه هم انصراف بدم توانایی کنکورم ندارم چون همش باید ترمیم کنم
کاش میشد کاش میتونستم خودمو بالا بکشم سال بعد اگه دختر خالم تربیت معلم قبول شه من هیچ جایی تو خانواده ندارم چون من این همه هزینه کردم و بیکار و اون همون موقع پول میگیره
به نظرتون چیکار کنم واسه آیندم شروع خوندن واسه کنکور تو 25سالگی دیر نیست اصلا کی دیگه استخدام شم