قبل ازدواجم من و اون عاشق هم بودیم واسه جونمون میدادیم و واقعا بارها و بارها عشقشو بهم ثابت کرد
ولی بنا به دلایلی من مجبور شدم با یکی دیگه ازدواج کنم
عشقم خیلی اصرار داشت که نکنم حتی تهدیدم کرد که پشیمون بشم ولی نشد
میگه بعد من حالش خیلی بد بود مامانش میگفت شبا تو خواب گریه میکرده و داغون بوده میگه بعد یه مدت یه دختر میاد تو زندگیش و و زندگیش رو زیر و رو میکنه میگه انقد صبوری کرد تا بتونم تو رو فراموش کنم و حالم خب بشه
من بعد طلاقم بهش پیام دادم اون گفت من دوست دختر دارم ولی بعدش خودش بهم پیام داد و گفت هنوزم دوسم داره و عاشقمه و بدون من نمیتونه و منتظر طلاقم بوده
چون اکانتش رو گوشی دو س ت دخترشم بوده پیامومونو دیده بود از پیج من پیج شوهرم پیدا میکنه و همه چیزو میگه بهش
کلی دردسر درست کرد واسه من و عشقم
شوهرم بخاطر این موضوع حضانت تام پسرم و حق دیدنشو ازم گرفت و عشقمم مدام داره تهدید میشه
به عشقم گفتم با دختره کات کن میگه اون خیلی تلاش کرد حالم خوب شه مرام نیست الان بخاطر تو دلشو بشکونم من عاشقتم ولی صبر کن اون خودش کات کنه و بره تو باشی اون کات میکنه میره الانم کات کرذه رفته
ولی تو اینستا واسه پستا و استوریام کامنتای بدی میزاره
بهش پیام دادم گفتم فازت چیه آخه گفت بیا ببینیمت رودررو حرف میزنم باهات برم ؟ نظرتون چیه؟