2777
2789
عنوان

رفتیم سمت قبرستون

694 بازدید | 51 پست

دیشب با شوهرن با موتور بیرون بودیم خیابونا شلوغ بود و پر هیئت و دسته زنجیر زنی راه نبود رد شیم انداخت شوهرم از یجایی اومد ک خیلی خلوته ی سمتش خونه اس ی سمتش بیابونه ک پارکینگ و گاراژ و قبرستونو باغه کلا داشتیم از جاده اصلی میرفتیم ی راه فرعی ک ب قبرستون میخوره یهو ب شوهرم گفتم میای تا اخر اونجا بریم برگردیم شوهرم رفت تا نصفه سریع دور زد برگشت ی صدایی حالت جیغ مانند ک انگار صداش گرفته و دورگه مانند بود گفت بیایین بعد باز ی جیغ کشید از حرص برگشتنی تو راه ب شوهرم گفتم صدارو شنیدی گفت اره ی صدای جیغی بود گفتم من قشنگ شنیدم گفت بیایین گفت منم شنیدم ولی گفتم تو میترسی نگفتم و سریع دور زدم دقیقا وقتی ک دور زدنی صدا اومد بنظر شما چی بوده ؟؟؟

یه خسته یه دل💔شکسته از همه .

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

یا جن بود یا ارواحیا چندتا نوجوون تو قبرستون که میخواستن سر به سرتون بزارن

نه تاریک تاریک بود هیچکس نبود قبرستون دورش حصار داره با دیوار نگهبان داره. درش قفل بود . 

یه خسته یه دل💔شکسته از همه .
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز