چی میشد اگه خاهرم به دنیا نمیومد و تک دختر میموندم
خاهرم یه آدم بشدت مرموز و خودشیرین و با سیاسته
با اینکه ۱۶ سالشه ولی دستِ منِ ۲۳ ساله رو از پشت بسته
از وقتی به دنیا اومد یه روز خوش ندیدم؛مدام مقایسه م میکردن باهاش،که آرع فلانی سفیده تو سیاهی،فلانی قدش بلنده خوش صداس،تو اینجوری نیسی...خودش هم ادمیه که از پشت خنجر میزنه،مثلا روبه رو با پدرم خوبه ولی پشت سرش میخاد سر به تنش نباشه؛کاری کرده که داداشم باهام حرف نمیزنه مدام میره بدگویی میکنه؛الان سه ماهه ک باهام حرف نزده،مدام میگه من خاستگار دارم اما تو ترشیدی خاستگار نداری
کاش هیچوقت به دنیا نمیومد،یا حداقل کاش الان بمیره؛یا اگه خدا اونو نمیکشه منو بکشه ک راحت شم از دست نیش و کنایه هاش