خدا صبرت بده. چی میکشی از این مرد. و چ تحملی داری
ب مرور دیونت میکنه.تا همین جا هم ک دوم آوردی خیلی صبور بودی
احتمالا چون کسی رو نداری ک اینو ول کنی بری پیشش .من قبلا تاپیکاتو خوندم. ی جوری چون خانواده حامی نداری و بچه داری تحملش میکنی
و بنظر من همسرت باید بره پیش تراپیست
مطمئنا دوران کودکی ضربه ای خورده زندگیش ی مشکلی داشته ک باعث اختلال رفتاریش شده
جو خونه مناسب نبوده.پدرش ی سری شبیه این کارا رو میکرده ولی خ کمتر و روش تاثیر گذاشته. گذشتت هم تاثیر داشته تو رفتارش و بدترش کرده
ببین من پدرم ب شدت عصبی و خشک بود سر هر چیز کوچیکی داد میزد با مامانم دعوا میکرد من اصلا از چشماش میترسیدم
مردیک اینجور از رفتارش بدم میومد رو خودم تاثیر گذاشت ی سری اخلاقای بدش رو دارم ک خیلی سعی میکنم مبارزه کنم و حالم بهتر بشه
همسر شما نمیخواد خوب بشه. تلاشی نمیکنه روزای رمانتیک بودنش هم مثه زجرکش کردن میمونه
ب فکر درمانش یا حداقل کمتر شدن کاراش باش.چون دخترو بزرگتر شد مطمئن باش روش اثر میزاره ی ورژن دیگ از باباش میشع