تو فامیل داشتیم .دختر پسر همین جوری
مامانشون میگفت من از پا افتادم از بس میخورن
همه ش در حال شستن بود
خب ادم خستع میشه از پا میفته اینجوری بخور
چون من از نزدیک دیدم حال تو درک میکنم .
فکر کن پسره اصلا مغزش دستوری سیری نمیداد اگه ی قابلمه غذای پنچ نفر جلوشو میذاشتن میخورد
فکر کن سر سفره ی پرس میکشیدند پرس دومم میخوردند
جوری که خودشون از ترس چاق شدن کمتر سر سفره میدادن
الان بزرگ تر شدن کمتر میخورن
اون موقع ها هر دو زیر ده سال بودن