2777
2789
عنوان

نامزدمن ابروی منوهمه جابرده

317 بازدید | 15 پست

نامزد من فقط درباره اندام های جنسی من حرف میزنه یامثلاوقتی میریم بیرون همش دلت میخوادمنوببوسه وباجمله دوست دارم گفتناش هی میخوادمنوخرکنه هرچی بهش میگم هرکاری جایی داره میگه مازن وشوهریم منم دیروزبهش گفتم من بهت علاقه ندارم بااصرارخانواده باهات ازدواج کردم ای کاش بافلانی ازدواج میکردم البته به شوخی حالاپسره لوس میخوادبامامانش بیادخونه مامن فقط میترسم که به مامانش اسم شخصی روکه به شوخی اوردم به مامانش گفته باشه مادرش بیادبه مامانه من بگه تامامانم پوست منوبکنه لطفایه راهکاریادعایی پیشنهادبدین تاازاین وضعیت بیام بیرون

یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون در گیر دردهای بدنی یا ناهنجاری هستید تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

وقتی دوتا بچه مهدکودکی ازدواج می‌کنن:

https://t.me/zhaazh_khaa  کانال تلگرامم⁦✍🏻⁩ «مرد را انسان معنی می‌کنند و زن را مونث؛ و هرگاه زنی مثل انسان‌ها رفتار کند، می‌گویند از مذکر تقلید کرده است.» سیمون دوبووار♀️=♂️پاترهد🧙🏻فدایی قلم به دست یعقوب لیث صفاری، حکیم ابوالقاسم فردوسی، علامه دهخدا و دکتر معین📝«بزار» نه و «بذار» (عکسا رو میگم)❌ مرگ ‌بر هکسره🤬 حمایت از راجع‌به_نه راجب_✌🏻

ای واییی بهش میگفتی شوخی کردیم تمومش میشد چکاریه

من ی مادرم ی زن که تمام دغدغه اش بچه اش امیدوارم هیچ پدرومادری امتحان نشه  الهم صل ال محمدوال محمد و عجل فرجهم

هر دو بچه اید و وقت ازدواجتون نبود

هر کس نظری داره و فلسفه ای اگه با فلسفه و نظر شخصی من مخالفی تعارض نکن چون کم پیش میاد نظرمو عوض کنم زندگی خیلی چیزا یادم داد فهمیدم عشق فقط خداست

خداروشکر یه جو عقل تو سرت نیست

🩷سزاموئید=اصطلاح آناتومیکال برای استخوان های کنجدی بدن؛الهام گرفته از جثهٔ ریزنقشم(اردیبهشت 1403)|| من تنهاییام رو کشیدم،حسرتام رو خوردم،حس مضخرف ناکافی بودن رو بیشتر از هرکسی از نبودنات و نخواستنات تجربه کردم،فرصتام رو هم دادم،دیگه درست هم بشی و بیای سراغم منم که دیگه "نمیخوام".(29فروردین1404)||من تمام خاطراتی که حتی در ذهنم از تو داشتم را پاک کردم دیگر تمایلی برای فکرکردن به آنها ندارم، خاطرات خوبت حسرت و نفس عمیقی را در من زنده میکند و خاطرات بد ات نفرت و دل شکستگی را، هیچکدامشان را نمیخواهم یادآوری کنم، از تو برای من فقط یک حس به جا مانده، یک حس قدیمی و کمرنگ که گه گداری از دلم میگذرد... (10تیر 1404)|| فکرمیکردم از تو درمان شده ام، مثل مخدری که از خون بیرون میرود. خواستم بنویسم سم، دلم نیامد. هم آینده ای برایمان وجود ندارد و هم ترک عادت فکرکردن به تو برایم غیرممکن شده است. هم نمی‌خواهم برگردی و هم دلم برایت تنگ شده، نمی‌دانم اگر دوباره پیغامی از تو بگیرم چه حسی خواهم داشت(27 تیر 1404)||

من 27شوهرم 29

توی این سن بعیده همچین حرفیو زده باشید!

بهتره کمی فکر کنید و هر حرفیو به زبون نیارید تو عصبانیت

 چون گاهی نمیشه جبران کرد

یک روز تمام راه‌هایی رو که با قلبت رفتی با عقلت برمیگردی و این تلخ‌ترین قصه دنیاست...💔

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز