مثالت مثال منه
منم دوماه این مدلی با شوهرم قهر بودیم تقریبا من گفتم بیا درست کنیم گفت نه فقط طلاق اسرار اینا قبول نکرد خنگ بودم البته میخواستم درست کنم ولی چاره ایم نداشتم خانوادم پشتم نبودن میگفتن به هرقیمتی زندگی کن . خلاصه رفت درخواست طلاق داد یکسال دور ازهم دیگه دادگاه برگه طلاق داد تازه شوهرم فهمید چه کرده اومد غلط کردن آدم میشم کادو خرید وعده وعید الکی من خوش باور آدم فک کردم شده ولی اینو بدون ذات آدما هیچوقت عوض نمیشه هیچوقت همونکه همونه نهایت بتونه یک سال خودشو خوب نگه داره باز برمیگرده همون آدم قبلی
من پشیمون ام از برگشتنم ولی بچه دارم موندم
شوهر منم دقیقا بچه ننه یعنی همه رو به من میفروشه ازاول همون بود الانم همونه
بنظر خودت ارزش اینو داره بهش برگردی و خانواده تو ترک کنی؟
و درصد خیلی کم احتمال بده دوباره شرایط بد بشه و نتونی تحمل کنی آیا جونی برات هست که دوباره اون روزها رو تکرار کنی برا خودت روزهایی پر از بلاتکلیفی سردرگمی استرس و اضطراب و حرفا،قضاوت و سرزنش ها مردم و دلتنگی
چقدر سختی و عذاب کشیدی تا اون روزها تموم شد؟
(روزهایی که شوهرت رفت)
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
36 ثانیه پیش
37 ثانیه پیش
37 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
