خونه بابا بوديم هر شب پنجره رو باز ميزاشتم از گرما ميمردم يا پنكه ميبردم تو اتاقم يا يواشكي كولر ميزدم هي بابام خاموش ميكرد ميگفت سرده
حالا هم شوهر الان ..از گرما از خواب بيدار شدم ميدونم كولر بزنم باز ميره خاموش ميكنه☹️☹️تازه دريچشم داده رو سقف
شوهراي شمام اينجورين با كولر مشكل دارن؟
فقط روزا ك ميره سركار من كولرو ميزنم تا شب عشق ميكنم😅😅😅