با اینکه بند نافش و هنوز از مامانش جدا نکرده، کشته مرده خانواده اشه دنبال حرف های خاله زنکیه، خیلی سعی میکرد من و از خانواده ام جدا کنه مشکل روان داشت و خسیسه بعد از زایمانم به خاطر دعوا رفت برام عدم تمکین گرفت. پس چرا هنوز منتظرم بگه درست میشه همه چی برگرد. همیشه دلم میخواست ازش جدا شم ولی الان با یه بچه یک ساله چرا فکر روزهای خوشی ام که کنارش داشتم. من چه مرگم شده
چون داری احساسی فکر میکنی
دلتنگی
چون هیچ کسی همسر اول نمیشه مخصوصا وقتی بچه داری من با بچه جدا شدم همسر دوم من عالیه اما هیچ کسی برام پدر بچم نمیشه
اولا اینکه کشور وفرهنگ ما صدهزار جور خوبی داره اما بدی هم داره دیگه مثلا هنوز تا مغز استخوون مردسالاره و درنتیجه تقریبا هیچ زنی دوست نداره مطلقه باشه چون بارروانی ومالی و عاطفی و اجتماعی زیادی براش داره
دوما پای بچت وسطه که خیلی خیلی مهمه
سوما هیچکس دوست نداره بنایی که حداقل اولش باعشق ساخته روسرش خراب بشه
چون الان بچه یکساله داری و دوست داری اون بچه کنار هردوتون بزرگ بشه و دوتایی لذت زندگی درکنارش رو ببرید و اون بچه هردوتون رو داشته باشه امیدوارم بهترین اتفاق براتون بیفته
بنظرمن هنوز تا طلاق نگرفتی خوب فکر کن چون اگه طلاق بگیری دیگه جلوی خانواده شوهر سرافکنده میشی برگردی
میشه خواهش کنم اگه وقت داشتی تاپیک آخر منم بخونی و نظرتو بگی اگه تو شرایط من بودی طلاق میگرفتی یا نه ممنونم گلم
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
