میرم سر اصل مطلب. یکی از خواهر های همسرم گاهی تند صحبت میکنه. منم بعد سه سال ازدواج و صبر پیشه گرفتن یکی دوبار مثل خودش رک باهاش صحبت کردم. حالا مادر همسرم به همسرم گفته که چرا عروس اینجوری با دخترم صحبت کرده. منم همسرم شب جلوی خانودش منو برد تو اتاق گفت تو حرفی زدی که خواهرم ناراحت شه؟
خلاصه من رفتم بالا خونه ی خودمون. اونم اومد بالا دعوا که باید بیای پایین پیش خانوادم بشینی همه نشستن. خلاصه دعوا بالا گرفت یکی دوتا عضو خانوادش اومدن بالا. کس و کارش هی بفکر شوهرم بودن که آب بخور فشارت میره بالا. امروز اصلا مادرش رو مثل قبل تحویل نگرفتم چون باعث دعوا شد. دخترش مشکل داشت مستقیم با خودم حلش میکرد. پر کردن پسرشون دیگه چه معنا داره. بدم میاد ازین یه بوم و دو هوا بودن آدما. چطور بد حرف زدن دخترشو تو این سه سال ندیده حالا دوبار مثل خودش با دختره حرف زدم بهشون بر خورده.
اگه عروس گرفتید باهاش یجوری برخورد نکنید انگار کرامتش مهم نیست. فقط به فکر پسر دخترای خودتون نباشید