ببین شستم گفتم تاکی؟ تاکی میخوای عاشقش باشی و براش بمیری ولی اونا اصلا نفهمن اگه دوستم داشت تا حالا باید میومد
گفتم دختر ارزش نداره بااینکه واقعا برام سخت بود .
شبم قبل خواب گفتم یا امام حسین من نمیدونم ولی تو میدونی خودت اگه میدونی بشه جورش کن بفهمم اگرم نه که کمک کن و واقعا کمکم کن چون دارم خورد میشم مریض میشم میسوزم و آب میشم ولی کسی از حالم خبر نداره که گفتم اصلا حسش و عشقش از وجودم پاک بشه دیگه بهش فک نکنم
گفتم دیگه بسه هر چی به اون فک کردم و به خودم نه
گفتم برو بابا بیخیال دیگه نمیخوام بهش فک کنم دیگه حس عاشقانه ای ندارم اصلا ولی با توجه به اینکه موقعیت و موفقیت خوبی داشت. الگوی بسیار خوبی بود برام