از طرفی نمیدونم این رمانی که دنبالشم همون رمان نیما ست یا نه حدس زدم اون باشه
موضوعش یه دختری بود که دنبال کار بود بعد با کمک دوستش که گریمور بود گریم پسرونه زد و وارد یه خونه شد پرستار یه پسر بچه که مامانش دست یه سری قاچاق چیای انسان اسير بود
دختره وارد اون باند میشه به عنوان بادیگارد دختره که از قضا همکلاسی بوده ولی دختره میدونسته این پسره نیست ولی به روش نمیاره تا وقتی که بهش میگه خواهرشه و اینا....