زن همسایمون یه سوتفاهم بوجود اورده بود در مورد من واسه یه اقا،ینی اون اقا دنبال شماره صاحبخونه ما بود ک من ندادم،بعد شمارش داده بود ب همون خانم ک اگه شماره صاحبخونه من پیدا کرد براش بفرسته،منم شمارش از همون خانم گرفتم و زنگ زدم سوتفاهم رو حل کنم چون ب ضررم تموم میشد،اون اقا شماره اون خانم رو نداشت فقط خودش شماره بهش داده بود ک باهاش تماس بگیره و شماره رو بده،من ک زنگ زدم ب اون اقا شروع کرد ب اصرار کردن ک شماره همون خانم ک باهاش صحبت کردم میخوام و منم گفتم اجازه ندارم بدم،رفتم ب اون خانم گفتم برام سواله ک چرا اون اقا انقدر اصرار داشت ب گرفتن شمارت؟ک جبهه گرفت گفت مگه کاری کردم یا براش عشوه ای اومدم؟منم گفتم سوال پرسیدم انگار روت کراش زده،ک بدتر شد گفت تو داری تهمت میزنی داری ابرو من میبری،میرم ب شوهرم میگم،گفتم من ک ب کسی نگفتم حالا،انقدر سروصدا کرد گفت از کجا معلوم ک نری بگی،گفتم شوهرم اگه بفهمه با تفنگ میاد و دعوای ناموسی میشه،الان واقعا ترسیدم میگم نکنه دعوا بشه،من ک چیزی نگفتم اخه
حوصله داریا
کاش چیزی که تو ذهنت بود رو به خانمه نمیگفتی هر کی باشه برمیخوره بهش
گناهشون گردن خودشون، شرش دامنتو نگیره یه وقت
نفهمیدم چیشد
عین توپ پینگ پونگ از اینور به اونور 🤦😂😐
این که گذشت
ولی به کسی که متاهله نباید ازاین حرفا زد
چقدر ترسناکی
برا چی بخودت احازه دادی به زن متاهل بگی شاید یه مرد روت کراشه
از این به بعد اول فکر کن بعد حرف بزن
زنه خیلی انسان بوده جرت نداده
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
