یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.
من سریع گوشی و باز می کنم، میرم تو ماشین حساب تندتند رو اعداد کیلیک می کنم که مثلا مشغول چت کردنم و اصلا حواسم به اطرافم نیست
یخ زیر لب گفت :(چه فایده که زندگی کنی و کسی را دوست نداشته باشی ؟چه فایده که کسی را دوست داشته باشی ولی نگاهش نکنی!) روزها یخ به آفتاب نگاه می کرد. خورشید و درخت می دیدند که هر روز کوچک و کوچک تر می شود. یخ لذت می برد ،ولی خورشید نگران بود. یک روز که خورشید از خواب بیدار شد تکه ی یخ را ندید. نزدیک شد. از جای یخ ،جوی کوچکی جاری شده بود. جوی کوچک مدتی که رفت، توی زمین ناپدید شد. چند روز بعد، از همان جا، یک گل زیبا به رنگ زرد، به شکل خورشید رویید.هر جایی که آفتاب می رفت، گل هم با او می چرخید و به او نگاه می کرد.گل آفتاب گردان هنوز خورشید را دوست دارد، او هنوز عاشق خورشید است. ❤️✨
خودم ميندازم اولین مغازه یا کوچه تغییر مسیر فرقی هم نمیکنه کی باشه همیشه همین کار میکنم یا سرم بالا نمیارم که کسی ببینم. یا سمت مغازه میچرخم ویترین ببینم سرگرم میکنم خودمو کلا
واییی یه بار فامیل دیدم دختر عموی مامانمه بعد منه18ساله رو برا پسر33سالش خواستگاری کرد😐واسه همین نمیخوام ببینمش یه روز دیدمش بغلم یه کوچه بود روبروم بود خیلیم نزدیک بود یه لحظه یادم رفت که اون کوچه کلا با پله میرفتی پایین زود خودمو گرفتم😂💔💔
اصلااا حوصله ندارم بدم میاد احوال پرسی کنم حتی قبلا عقد بودم پدر شوهرم دیدم از دور اون حواسش نبود خودم انداختم مغازه سرگرم کردم تا رفت اصلا حال و حوصله ندارم کار همیشگیم هست