بارداری با میکرواینجکشن (icsi) سال 94

دکتر برات سونو نوشت من گفت تا سی هفته دیگه سونو نمیخوای

نه بابا جنین چی وقتی بتا رشدی نداره کلا

واقعا مزخرفه،الان دو شبه هست کمی دردم میگیره میگم الان خونریزی میاد و هیچی

چله ی آیت الکرسی 📖

شروع چله 24 تیر

پایان چله 2 شهربور

🏵️این چله ی من شما لازم نیست بخونین 🏵️

روزانه آیت الکرسی بنیت حاجت روایی ی 🙏🏻دوست میخونم

1سپیدار ✅

2فاطمه (alaa)✅

3 داداشم ✅

4عبدالواحد✅

5ـatitalebi✅

6ـzendgiman💚

7ـmmmmmmzzz✅

8ـزهراعروس✅

9ـراحله ۱۰۶۹✅

10ـآهسته✅

11ـمهتاب۴۴۴✅

12ـمامان 1هاکان✅

13ـ الا 11543✅

14ـسرونازززز✅

15ٕـمعصومه✅

16ـروح انگیز✅

17ـfavali✅

18ـآلادیا✅

19ـلیلا✅

20ـارزو✅

21ـزهرا✅

22ـداداشم✅

23ـابجی زهره ✅

24ـ زهره ✅

25ـزوبیده✅

26ـفرشته✅

27ـavaaajon✅

28ـمهربون21✅

29ـستارهقلبمن✅

30ـ۵golnares✅

31ـیاسی۵۵۷۸✅

32ـمارپلهههههه✅

33ـنیکاد✅

34ـسحر✅

35ـنهال6467✅

36ـنگار✅

37ـمحبوبه

38ـلاله

39ـکشور

40ـهستی

41خودم

🌹

س شنبه

سلام خوبی عزیزم نینی دختره یا پسر

سلام نی نی سایتی های عزیز

میدونم خیلیا مثل خود من نینی سایت رو زیر و رو میکنن تا تجربه ی آی وی اف مثبتی ها رو بخونن

منم از روزی که  پا توی این مسیر گذاشتم تصمیم گرفتم اگ موفقیت آمیز بود این مسیر رو شرح بدم

سال قبل یه ای وی اف ناموفق داشتم از ۹تخمک ۳جنین تشکیل شد و انتقال فرش انجام شد ک نتیجه ش شد آزمایش منفی

تصمیم گرفتم پزشکم رو عوض کنم و این شدکه شدم بیمار دکتر شبنم سالمی عزیز

من پانکچرم رو دوماه قبل انجام دادم که از ۸ تخمک ۶جنین با کیفیت تشکیل شدو چیزی ک میدیدم داروهایی ک این سری گرفتم متفاوت بود و با توجه به سونو و اندازه و تعداد فولیکولام،داروها رو تغییر میداد برام درصورتی ک پزشک قبلی بعد هرسونو بازم همون داروها رو تجویز میکرد

چون دارو استفاده کرده بودم ب دکتر گفتم میخوام این ماه ب بدنم استراحت بدم و پریود بعد بیام برای انتقال ک دکتر موافقت کرد

پریود اول گذشت و من استراحت ب بدنم دادم و توی این ماه سعی کردم هل و هوله رو به حداقل برسونم و ب جاش از مغزیجات و معجون خونگی استفاده کنم

پریود دوم من شروع شد و روز د‌وم رفتم مطب و شروع داروها از روز سوم

روزی۳عدد استرادیول

ویتامین دی

ب کمپلکس

فولیک اسید

آ اس آ

۴روز بعد سونو

دوباره تکرار داروها تا روز ۱۰ سونو

شروع تزریق امپول پروژسترون از ۴روز قبل از انتقال روزی ۲ عدد

  روز ۱۸ پریود برای انتقال نوبت داده شد

از دو روز قبل چند نمونه غذا درست کردم و توی فریزر گذاشتم که مشکلی نداشته باشم و زیاد پای اجاق گاز سرپا نباشم

روز انتقال رسید وصبح تزریق ۲تا امپول پروژسترون انجام شد

حدودا یک ساعتی منتظر بودم ک برای مشاوره صدامون زدن و نحوه ی استفاده ی داروهای بعد از انتقال و برگه ی مراقبتی رو ب ما دادن

و گفتن که نیاز نیست استراحت مطلق داشته باشی

انتقال همراه با بیهوشی و سونو گرافی ب دلیل تنگی دهانه ی رحم

بعد از بهوش اومدن حدودا ۴۵ دقیقه تا ۱ ساعت دراز کشیده بودم

و پرستارها ب من گفتن راحت استراحت کن تا زمانی ک خودت اوکی بودی پاشو

بعد از ۱ ساعت بلندشدم بعد از اینک همسرم کارهای ترخیص رو انجام داد برگشتیم خونه

سه روز اول فقط برای سرویس بهداشتی و غذا از جام بلند میشدم

اما از روز چهارم زندگی عادی داشتم با استراحت نسبی

آشپزی میکردم و ظرف میشستم اما کار سنگین انجام نمیدادم

دو روز آب و نشاسته خوردم روز اول انتقال کله پاچه خوردم

توی این ۱۵ روز غذای من جدا بود و اصلا ادویه نمیزدم فقط و فقط ی مقدار نمک میزدم ب غذام

سیب زمینی پخته،تخم مرغ پخته،ماکارانی و سالاد الویه مغزیجات خام، و البته برنج و ماست خوردم

سالام فقط کاهو بود که توش زیتون و روغن زیتون میریختم،انجیر هم برای جلوگیری از یبوست ،خوردم

سبزی هم میخوردم و البته یکی دو بار فقط از خورشتی ک برای همسرم آماده کرده بودم خوردم

مصرف داروهای قبل انتقال ب همون روال قبل با این تفاوت ک ب جای ۲عدد امپول پروژسترون روزی ۲ عدد شیاف پروژسترون و یک عدد امپول پروژسترون استفاده می‌شد

قرص فرتیل اید و پردیزولون و یک امپول دور نافی انوکساپارین اضاف شد

علائم خاصی نداشتم

و البته برخلاف قولی م به خودم داده بودم ک نینی سایت نیام ،۲۴ ساعت توی نینی سایت بودم که چرا علائم ندارم

از روز ۱۱تا روز۱۵  نفخ داشتم ب همراه حالتهای خفیف پریودی

خبری از درد سینه و حالت تهوع و هزار جور علائم ک من دنبالشون بودم،نبود که نبود

اما با این حال ایمان داشتم که خدا این بار دستمو میگیره

دکتر ب منم گفته بود روز ۱۶ آزمایش بده و اصلا تست نزن

یکی دو بار وسوسه شدم که تست بزنم اما دیدم به استرسش نمی ارزه

روز۱۵بیدار شدم موهامو سشوار کردم، آرایش ملایم کردم و لباس شیک پوشیدم

توی آینه هم مدام ب خودم میگفتم چه مامان خوشکلی شدی تو  و راهی آزمایشگاه شدیم

با اینک حسم از روز اول مثبت بود اما استرسی ناخواسته تمام جونم رو گرفت

لرزش دستام ب وضوح دیده می‌شد

ساعت ۱۰ و نیم ازم نمونه گرفتن با صدای لرزون و پایین ترین ولوم گفتم کی آماده میشه گفت اگ برق قطع نشه ساعت۱و نیم

گفتم تو رو خدا لینک بفرستید برام چون دیگ توان اومدن و جواب گرفتن زو ندارم

ساعت شد ۱۲:۵۱ پیام اومد بالای صفحه گوشیم"خانم فلانی لینک آزمایش شما آماده است برای دیدن جواب کلیک کنید"

نمیدونم چطور شد توی یک ثانیه تمام بدنم شروع کرد ب لرزیدن و فقط صلوات میفرستادم و آیه الکرسی خوندم و فوت میکردم ب گوشیم

جواب باز کردم عدد بتا ۸۲۳.۵

ث اشک بود ک از چشمام سرازیر میشد

فقط تماس گرفتم با همسرم گفتم هرجا هستی سریع بیا ک مثبت شد

دوتایی بلند بلند شروع کردیم ب گریه و اشک شوق

این روز و این حس رو برای تمام بانوان سرزمینم که پا توی این مسیر گذاشتن از خدا میخوام

به دکترم پیام دادم و ازمایشم رو‌براش فرستادم گفت بتا عالیه و نیازی ب آزمایش دوم نیست،گفتن آ اس آ رو قطع کنم باقی داروها استفاده بشه تا شنبه ک برم مطب

لطفا دعام‌کنید روزها رو بسلامتی سپری کنم و تمام مراحل بارداری ب نحو احسن پیش بره

سلام دوستان

کسی تجربه ای از روند افزایش بتا در بتاهای بالا داره؟

مثلا اگر بتا ۱۵۰۰۰ باشه دو روز بعد چقدر باید باشه

سلام دوست عزیزم اول اینک مبارک باشه انشالله قدمش مبارک باشه

برات عالیه

من ۸۳۵ بود دکتر گفت نیاز ب آزمایش مجدد نداری

ولی معمولا دوبرابر میشه

بتا ک ب ۲۰۰۰ برسه معمولا ساک بارداری قابل مشاهده س