از کجاش ندیدی ؟
این قسمت شوما ، افشینو با ترزیق یه چیزی تبدیل به زامبی کرد ولی ظاهرش تغییر عجیبی نداشت فقط بد نفس میکشید و چشاش مثل اون پلیسه که اسمش محمد بود شده
بعد افشین ازادش کرد ، رفت سراغ خسرو تو کافه
میگفت اگه مطمئن شم سامان پسر توعه دیگه زندگیش به اخراش رسیده
مستانه هم فاز عقاب گرفته بود میگفت من ادمیزاده نیستم یه موجود غیر ارگانیکم و فلان
میا رفت پیش یکی از دوستای بادیگاردش که شب یا فرداشب از ایران بره
از اونطرفم هوژان قرار شده از ایران بره ، با استادش رفتن کارخونه ، استادش دلداریش داد
اسرین اومد سوارنو دید
به سوران گفت جون هوژان در خطره نباید از ایران بره
سوران ۲ نفر فک کنم از اطلاعات اورده بود تا با میانجی گری داییش سورانو بگیرن و بهش تخفیف بدن تو مجازات
اسرین جا خورد همونجا هم تموم شد