2777
2789

من اینو خیلی دوست داشتم

گلوله نمی دانست، تفنگ نمی دانست، شکارچی نمی دانست؛ پرنده داشت برای جوجه هایش غذا میبرد.. خدا که می دانست! نمی دانست؟

حالا ممکنه کس دیگه ای خوشش بیاد یا نه صرفن زیبا از نظر خودم بود و با تامل

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

وطن خاکی سراسر افتخار است ... که از جمشید و از کی یادگار است

ز عطر خاک میهن گر شوی مست... کویر لوت ایران هم عزیز است

او یکه و تنها در کوهستان زندگی آرامی داشت،انعکاس نور مهتاب را در چشمه بسیار دوست میداشت،دلگرمی او تنها روشنی نور مهتاب بود،وقتی آب چشمه غلتان میشد نور ماه گریزان میشد،گرفتن نور مهتاب نه کاریست آسان،همچون پرواز پرنده ای که می پرد هراسان...

حرف اخر مجید قبل شهادتش تو اخراجی ها 

در کوی نیکنامان مارا گذر ندادند

گر تو نمیپسندی تغییر ده قضا را


حکایت منه که بعضیا فکر میکنن بخاطر تفاوت عقایدم جایی نزد اونا یا خدا ندارم مث مجید تو فیلم اما همه چی دست خداست کیو انتخاب کنه و چرا

کوروش شاه شاهان، شاه هخامنشی💪من اگر نیک و بدم به تو چه؟

کاش آدمی بود که مرا میگفت 

قدر لحظه هایت را بدان!

که تکرار این لحظه ها!

گاه میشود آرزو....

از چشمم افتادی...حتی اگر برف و باران بیاید برای پاکی ات،عیسی و موسی برای عشقت،خدا به تو اشاره کند به عنوان معجزه در قرآنش،دیگر همان نمیشوی برایم....

به حباب نگران لب یک رود قسم و به کوتاهی آن لحظه که شادی گذشت غصه هم می‌گذرد/آنچنانی که فقط خاطره ای خواهد ماند/لحظه ها عریانند / بر تن لحظه خود جامه اندوه میپوشان هرگز 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز