همش حرس مرغ و گوشت و برنج میزنه یخچالاشو پر کرده شوهرم با دو کیسه برنج و دو کیسه مرغ اومد جا سازیشون کرد تو یخچال گفت مال مادره جا نداره آوردم اینجا شهر ما آرومه اینقدر میترسه 💩به خودش پسر دختر عمش شهید شد تشیعش بود چند روز قبل نرفت گفت شلوغه ب م ب نزنند بمیرم حیفم خونش دو طبقه پا شده اومده طبقه پایین تو پارکینگ فرش انداختن میخوابن روزی ده بار زنگ میزنه به شوهرم که کنار پنجره نخواب فلانه اصلا بد جور استرس داره پسرم میگفت تا صدا ماشینی چیزی میاد جیغ میکشه و میگه یا ابوالفضل خیلی میترسه نمیدونه دشمن بمبش مفت نیست بزنه تو سر این بی خاصیت
پیج واژینیسموس دات آی آر(v a g i ni smus . irr) برای همه ی خانومها مفید و داشتنش ضروریه حتما مطالبشو دنبال کنید👌🏻چشم ها راشاید بتوان نابود کرد اما اندیشه را هرگز... از اونجایی که یادمه، همه فقط خواستن برن بهشت،هیشکی نخواسته بسازه بهشت🌚تو بگو بهشت چی شدش؟ اینجا هرکی مرد که رفتش زیر خاک..!!!!
" تو مرا آزردی !...که خودم کوچ کنم از شهرت !تو خیالت راحت !میروم از قلبت!میشوم دورترین خاطره در شبهایت !تو به من میخندی !و به خود میگویی ، باز می آید و میسوزد از این عشق ولی...برنمی گردم ، نه !میروم آنجا که دلی بهر دلی تب دارد ...عشق زیباست و حرمت دارد ... " (سهراب سپهری)