روزای اول دانشگاه بود نشسته بودم رو صندلی بیرون کلاس اومد بی هوا از کیت کت کنار دستم کند و خورد ...سر حرفو باز کرد تو دلم گفتم چه راحته واسه خودش!بعد کم کم که گذشت فهمیدم مدلش اینجوریه پسر شمالی بور باهوش پر انرژی با همه بود و با هیچکس تو برنامه های همه شرکت میکرد اما خودش تنها بود...
هرکاری از دستش میومد میکرد واسمون...اما از همه بی محلی میدید نمیدونم چرا به چشم هیچ کس نمیومد جالب اینه که اصلنم ناراحت نمیشد...
فارغ التحصیل شدیم و تمام...تا دیروز
من خبر خاصی ازش نداشتم اما بقیه بچه ها چرا ...
خبر دادن ایست قلبی کرده اول فک کردیم مسخره بازیه میخان جمعمونن دور هم جمع کنن...ولی واقعیت بود
چقدر عذاب وجدان دارم واسه خاطر تمام لحظه هایی که مسخره شد (ی کت معروف داشت که همش میپوشید و سوژه مون شده بود...)واسه وقتایی که جدیش نمیگرفتیم...همیشه خطاب بمن میگف جوابمو نمیده چون خودش میدونه خوبه...😔😔😔خدایا منو ببخش حالا چجوری ازش حلالیت بخوام؟؟؟