شوهرم هربار بخاطر تک تک اعضای خانواده اش بهم توهین میکنه و کتکم میزنه

حالا همین شوهر نمک نشناس چشم بسته رو تک تک بی محبتیای خانواده اش، برادر شوهرام و خواهرشوهرام خیلی راحت زنگ میزنن و ازش پول میخوان، چک میخوان یا راحت میگن سند خونه تون رو بدین ما وام مسکن و ودیعه و... بگیریم‌ شوهرمم نمیتونه نه بیاره و هربار سر این مسائل من مخالفت میکنم چون واقعااا پول اضافی ای نداریم که کمکشونم کنیم اتفاقی نیفته، حتی تو تمام این مدت که زیر فشار بودیم بارها مادرم به بهونه های مختلف مانتو و لباس و.. برام گرفته. حالا شوهرم میگه به تو ربطی نداره من برا تو کم نذاشتم الانم پول خودمه حتی اگه اونا کمکی نکرده باشن من تا اخر عمرم هواشونو دارم.

یه چند بار سر این زنگ زدنای وقت و بی وقتشون باهاش حرفم شده چون هربار که زنگ زدن یا پول خواستن یا کاری سپردن نشده یبار برا احوال پرسی زنگ بزنن یا تو بدترین شرایطمون حالی ازمون بگیرن. 

چند روز پیش گوشی همسرمو چک میکردم دیدم تموم تماسای برادراشو پاک کرده بااینکه بارها شده پیش من ده دقیقه حرف زدن حتی اونارم پاک کرده منم نتونستم ناراحتی مو مخفی کنم دلیلش رو پرسیدم گفت از بس که دخالت میکنی تو کارام، تو به چشم معالمه نگه میکنی به روابط ولی اونا خانواده ی منن حتی اگه بخوابونن تو گوش من بازم من پسشون نمیزنم. منم گفتم تو حق نداری برا زندگی خودمون کم بذاری و خرج اطرافیانت کنی شروع کرد به توهین و فحش دادن بهم گفت اگه برات کم میزارم گورتو گم کن برو خونه ی مادرت و یه سیلی محکم زد تو گوشم که چند دقیقه گوشم نمیشنید.

بهم بگید من بااین شوهر چیکار کنم؟ 

نمیتونم ناراحتی مو مخفی کنم و اجازه بدم هرطور دلش خواست پول بده به خانواده اش 

وقتیم گیر میدم اینطوری ازم پنهون کاری میکنه

توروخدا راهنماییم کنید چیکار کنم.

شوهرم ادمیه که از بحث و ... فرار میکنه ترجیح میده مخفی کاری کنه خواهراش زنگ میزنن پرش میکنن تماساشون رو مخفی می‌کنه بعدا متوجه میشم همون حرفی که شوهرم زده حرف خواهرشوهرامه.

مثلا میخواییم بریم عروسی ای مراسمی از قبل میگم کفش نیاز دارم کیف نیاز دارم شوهرم اوکی شو میده حالا خواهرشوهرام از این موضوع خبر دار بشن یا همونجا پیش خودم یا بعدا تلفنی شروع میکنن به نصیحت که میخوای چیکار یه مراسم دوسه ساعته هس الکی چرا پول هدر میدی و... کاملا نظر شوهرم عوض میشه و شروع میکنه به غر زدن که تو برا هر مراسمی کلی پول خرج میکنی درحالیکه اصلا اینطوری نیس، اصلا تو این دوسالی که خونه خودمم یبارم پول درست حسابی برا لباسام خرج نکرده حتی لباسای اونم من تو مناسبتای مختلف کادو میخرم براش.

کسی نیس راهنماییم کنه؟😔

قلبم داره میترکه از ناراحتی

چهارساله ازدواج کردیم دوساله خونه خودمم

نه

اره 

خیلی ناراحتم

هی به خودم قول میدم از خانواده ام کمکی نگیرم بعد تو‌شرایط سخت کلا فراموش میکنم

اینو‌من میدونم ولی خودش نه 

میگه هرچقدرم اونا هوامو نداشته باشن من تا عمر دارم پشتشونم 

گاهی حس میکنم برده ی حلقه به گوش خانواده شه