من شاید ندونم مشکلت چیه و شاید نتونم درکت کنم اما منم مثل تو تجربی خودکشی داشتم مال پنج فروردین 1401 عه بعد از اونم تا یک سال دلم میخواست بمیرم به سلامتیم توجه نمیکردم همش سردرد همش قرص
رو دستام پر از خطه شاید بگید به خاطر جلب توجه دیگران بوده اما نذاشتم حتی ی دونشو کسی ببینه فقط یادمه ی بار مامانم اشتباها دید گفتم خورده به تیزی پایین تختم
من از بچگیم همیشه ارزوی مرگ داشتم روزی رو یادم نمیاد که بدون فکر به مرگ خوابیده باشم اما از ی جایی به بعد یهو دیدم دارم گریه میکنم واسه زندگی کردن و تجربه کردن دردای زندگی
فقط میخوام بگم خواهش میکنم ازت سمت این راه نرو چون جز پشیمونی هیچی نداره
منم قبل خودکشیم با خودم میگفتم من هیچ وقت نمیتونم عاشق زندگی بشم همه اینایی که میگن من خودکشی کردم و پشیمون شدم همشون واقعا نمیخواستن بمیرن و فقط دنبال جلب توجه بودن اما واقعا اینطور نبود خودمم پشیمون شدم.. تو این دنیا هیچ چیزی نیست که نتونی بهش برسی فقط بیخیال حرف بقیه شو ببین دلت چی میگه الان مجبوری به حرف خانوادت گوش بدی اما اینو اجبار معنی نکن اینو حد معنی نکن برای خودت اسمشو بذار نگرانی
تو همون محدوده ای که برات گذاشتن پیش برو اما با میل و خواسته قلبی خودت به خدا تکیه کن هرچی برات بهتر باشه جلو رات میذاره از فکر خودکشی هم بیا بیرون لطفا..
مغز اونقدر فوق العادست که میتونه هر کاری بخوادو انجام بده مغزتو دست کم نگیر دختر