2777
2789
عنوان

یه خاطره تلخ

145 بازدید | 13 پست

من وقتی پدرم فوت کردم مادرم ۲۸ سالش بود بادمه پول نداشتیم یه ادامس بخریم یادمه مامانم شبا تا صب گریه می‌کرد یادمه بعضی شبا مامانم شام نمیخورد چون غذامون کم بود قشنگ یادمه ناراحتیاشو و خیلیییی چیزای دیگه 

ولی پدر بزرگم دولت پدرتو برد و‌خورد راحت نمبخشمش همشم ادا اینکه بدون شما میمیرمو در میورد 

ولی الان کل خانوادش میسوزن مارو میبینن چون هرچی که میخوایمو مادرم برامون ساخت خداروشکررررر 

مامانم از همه پول قرض می‌کرد کیک بخره بده ما ببریم مدرسه یا شام نداشتیم خودش نمیخورد ولی خانواده پدریم  همشوووون حسودیشون می‌شد و الانم که خیلیییییی دارن میمیرن 


قربونت بشم مامان الان یاده اون روزا افتادم دلم گرفت هروقت فکرشو میکنم گریم میگیره چه روزای بدی بود هوففففف و خداروشکر که الان همه چی داریم و بهترین زندگیو داریم 


با اینکه کل دولت پدرمو‌ بردن 

الان زندگیمون جوری شده که دوتا بچه های خالم که خالم فوت شده و پدرشون ولشون کرده هم ما داریم نگه میداریم 


بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش!
پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم می‌خوای شروع کن.

نوش جونتون این موفقیت الان

و این خوبی و محبت رو هم خدا عوضش رو میده

الان خدا باهات حال کرده

اما کنارشم برات یه چاه کنده 

جا اینکه رویامو پازل بچینم،ترجیح میدم حقیقتو واضح ببینم⁦;)⁩

الهی بگردممم ایشالله همیشه خوب باشید همیشه داشته باشید😘کارما پس میدن مطمئن باش

دقیقاااا فعلا دوتاشو دیدم و منتظرم بقیشو ببینم با اینکه ناراحت شدم براشون ولی بعدش که فهمیدیم قشنگگگگگ کاری که با ما کردن داره رو سرشون میاد 


پدرم خیلی پول داشت یدفعه شدیم کسی که حتی ۱ ریالم پول نداره 


من ناراحتم چرا وقتی مامانم پول نداشت من برای کفش مدرسه ک اون موقع ۴۰ هزار تومن بود گریه میکردم 😔

دقیقاااا فعلا دوتاشو دیدم و منتظرم بقیشو ببینم با اینکه ناراحت شدم براشون ولی بعدش که فهمیدیم قشنگگگ ...

به گذشته فکر نکن به الان فکر کن عزیزم اینطوری حالت بهتره حسرت گذشته ام نخور 

قدر مامانتم خیلی بدووون

چجوری اوضاعتون خوب شد ؟ خداروشکر

من پدرم وضعش عالی بود ولی پدر بزرگم کل پولاشو کشید بالا و مادرم چون جون بود م هیچی نمیدونس و تا دوسال حالش خیلی بد بود متوجه نشدیم بعدشم که پولامونو نداد بهمون 

دیگه مامانم خیلیییییی خیلییییی زحمت کشید خیلیییی کار کرد وام نوشت قرعه کشی…… تا خداروشکرررررر خدا کمکمون کرد 

به گذشته فکر نکن به الان فکر کن عزیزم اینطوری حالت بهتره حسرت گذشته ام نخور قدر مامانتم خیلی بدووون

نه فک نمیکنم ولی بعضی شبا میاد تو ذهنم 


یادمه یه شب پول نداشتیم اصلاااا مامانم یواشکی تا صب داش گریه می‌کرد که صبحانه چی بخره بده ما ببریم مدرسه قشنگگگگ یادمه ساعت ۶ صب ۱۰۰ هزار تومن اومد تو حسابش آنقدر خوشحال شد که نگو 


به خاله‌ام به داییم که شماره کارت مامانمو داشتن گف شما پول زدین گفتن نه معلوم نشد این ۱۰۰ تومن اززکجا اومد قربون خدابرم من

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز