امروز دعوا کردم بدجور هم مامان بابای شوهرمو صدا کردم هم بابای خودم
کاش نمیکردم انقدر پشیمونم چون به ضرر خودم شد
هرچی بود و نبود تو این چند ماه که ازدواج کردیم شوهرم همرو براشون گفت حتی همه ی حرفایی که پشت خونادش گفته بودم از خجالت اب شدم
بابامم همش به شوهرم حق میداد
خیلی ناراحتم ولی از یه طرف درسای بزرگی یاد گرفتم که عمرا تو روزای عادی یادش میگرفتم
یکی اینکه شوهر هرچقدر هم که نزدیکت باشه بازم غریبس و نباید هر حرفی رو بهش بزنی و براش تعریف کنی سخت پشیمونم
و اینکه نباید اصلا توی دعوا کسی رو وارد کرد
یک درس دیگه اینه که نجات دهنده ی زندگیت خداست بعد خودت نه خانوادتن نه شوهر نه هیچکس دیگه
هرچی به خودت احترام و ارزش بزاری چند برابرش برمیگرده
من مشکلم بی اعتماد به نفسیه همه ی مشکلاتم ریشه تو این موضوع داره امیدوارم خدا کمکم کنه خودمو تغییر بدم