با خواهرم تنی بودیم اون از من چندسال بزرگتر بود ولی هیچ بدی ازم دریغ نکرد از شکنجه های روحی تو کوچیکی تا بزرگسالی ول کن نبود وقتی مرد من حتی تو مراسماش شرکت نکردم حتی هنوز سر قبرش هم نرفتم همه بهم میگن سنگدلی ولی نیستم هیچکس نمیدونه چه اذیت هایی شدم🥲
الان یه دختر ۱۷ ساله داره که عین مادرش بدجنسه حتی نمیتونم حس خاله بودن نسبت بهش داشته باشم🥲
دلم میخواد ب دخترش نزدیک بشم ولی اونم عین مادرش بدجنسه وذاتش بد واز هیچ بیاحترامی دریغ نمیکنه
نمیدونم کار درست چیه 🥲
نظراتتون برام ارزشمنده🥲
خواهرت رو که خدا رحمت کنه. به حرف مردم اهمیت نده. قرار نیست چون فامیلی برای خودت شکنجه روحی روانی درست کنی
هیچی
بهش بگو خاله هروقت خواستی من هستم برات مادری کنم و تامام
الان انتظار داری دختر کسی که حاضر نشدی تو ختمش شرکت کنی برات چکار کنه
خاله جون خاله جون راه بندازه
وقتی همه جا تاریک بود دوباره بنگر شاید نور خود تو باشی ....اشتباه کردی در مراسمش شرکت نکردی .من خواهرم خیلی بدی کرده کلی حرف در موردم زده و دروغ و تهمت پشت سرم ولی بازم یه تهمت زد و به خاطر اینکه نشون بده راست میگه قطع رابطه کرده با اینا من زنگ زدم بهش خودش محل نداد و اگه یه روز بیاد سمتم بازم بهش پشت نمی کنم واگه کمک بخواد نه نمی گم .با اینکه بهم ثابت شده اینقدر حسادت داره بهم که هر حرفی به دروغ حتی بزنه تا زندگی من سیاه و تار باشه
اگه از نظرت مثل مادرشه چرا می خوای بهش نزدیک بشی
دور بمون تا هر دو آرامش داشته باشین
