توی درس و تحصیل موفق بودم البته بگم با خون،
گوشت و پوست خودم تاوان قبولیمو دادم. پدرم نه هزینه مسکن رو میداد نه خوراک و پوشاک، محبت بماند.
درحد استعدادی که خدا بهم داده و میتونستم باشم نیستم شاید ۲۰ درصد از کل استعدادام شکوفا شده چون مبتلا به تامین ۳ نیاز اصلی بودم از بچگی و باعث شد مه مغزی بگیرم، با کمترین محبت توی جامعه به وجد بیام، تله بیارزشی و رهاشدگیم فعال بشه، مهر طلب بشم و…
و اینکه قناعت بیش از حد توی رفتارم برای دوست و پارتنر داشته باشم که همین شأن منو خییییییلی تنزل داد و باعث شد بقیه هم منو دست کم بگیرن
با این حال شاید از ۷۰ ۸۰ درصد دخترای جامعه جلوتر باشم.
۱.اگه میتونی حتما روانشناس برو و درمان شو که مثل پدرت رو جذب نکنی
۲.با ادمای سالم رفت و آمد کن و ببین چه انتخاب و توقعی دارن که کلاه سرت نره و حداقل به واسطه یه الگو بفهمی رفتار درست باهات چیه
۳.عزت نفست رو ده برابر تقویت کن که گرفتار گرگ جامعه نشی
۴. خودت رو از ته دل دوست داشته باش و برای داشتن چیزی قربانی نشو و باج هم نده
۵.تا میتونی مستقل و دورشو ازشون و با افراد سالم جایگزینشون کن افرادی که همینجوری هم قبولت دارن و احترامت رو نگه میدارن و بهت ارزش میدن