شهر ما تا شهر مامانم اینا ۲ ۳ ساعت راهشه بعد هفته پیش رفتیم یه روز موندیم برگشتیم
حالا این هفته فردا شب عروسی دوستم دعوت شدیم و جمعه تولد ابجیمه
شوهرم میگه خستم نمیتونم بیام با فامیلاتون برو
عمه هام میرن میگه برو باهاشون برگرد
بنظرتون برم
خیلیییی دوس دارم باهم بریم نمیتونه بیاد میگه حوصلم نمیگیره هفته پیش بودیم خسته کوفته از سرکار بیام پنجشبه شب بریم از اونور. جمعه باید برگردیم
بنظرتون تنها برم؟
خیلی دلم میخاد تولد ابجیم باشم
ولی دل نگرونم اعتمادم یه بار خورد شده برا همون اعتماد ندارم زیاد ولی خب نمیتونم همش کنارش باشم ک
...
بنظرتون چیکار کنم