یه مهمونی دعوت شدم که قراره بعدده سال یک سری اقوام رو ببینم،دوست داشتم خیلی شیک و پیک برم مهمونی،متاسفانه این ماه کلی چک داشتیم واه دربساط نداریم،نه خودم لباس دارم نه دخترم،ازفکر به اینکه از کجا لباس گیربیارم خوابم نمیبره😮💨
مهدی جونم من دوشب قبل از رفتنت برات کلید ساختم با جا کلیدی قلب که دیگه پشت در نمونی وقتی من و آدلیا نیستیم تورو خدا فقط یه بار کاش از این کلید استفاده میکردی 😭مهدی یادته تولدت سال ۹۱ دم دانشگاهت بادکنک باد میکردم ماشینت رو تزیین کردم همه فکر میکردن خل شدم .مهدی جونم آدلیا دلش هوات رو کرده بیا و بهش بگو خدا اجازه داده دوباره بیای پیشمون و شبای سه نفره مون تا ابد تکرار بشه بیا تورو خدا😭😭