خیلی دلم گرفته
یکهفته است داره من را عذاب میده چون اونا قراره چند روز بیان خونه مادرم از یه شهر دیگه.
من با زنداداشم خوبم مشکلی ندارم زن خوب و مهربونیه
ولی مادرم با تفاوت گذاشتن بین ما داره دیوونم میکنه.
من از مسافرت در حد معقول واسش سوغاتی آوردم رفته ده برابر اون خرید کرده گذاشته روش گفته اینا را هم بده میگم مامان شوهرم میدونه که نگرفتیم اینا را دیگه خودش را زد به جیغ و ناراحتی که تو من را میکشی...
امشب دعوت کردن من و شوهرم را به خاطر اومدن داداشم اینا. میگه قبل از ۸ بیاین قبل از ۱۰ برید!!
میگم مامان شوهرم میره باشگاه ۸ میام هروقت گفتی میریم گفت نهههههه پسر برادرت گرسنه میشه میخواد زود شام بده بهش مادرش ، میخواد با پسرت بازی کنه دیر میشه، زن داداشت خسته است میخواد استراحت کنه اذیت میشه ....