بچه ها شما وقتی با مامانتون به مشکل میخورین چیکار میکنید
من سر غذا مدام با مامانم بحث دارم
من کنکوریم و شرایط اشپزی و... ندارم
بقیه وقتا تا حد توانم به مامانم کمک میکنم
بابام رژیم گرفته شبا شام میخوره فقط و نهار رو حذف کرده
بعد مامانم برای بابام غذا درست میکنه برای من نه
یعنی اینکه غذایی که بابام دوست داره رو من اصلا نمیخورم
چند روز پیش بابام گفته بود به مامانم براش مرغ ابپز کنه توی اب همون برنج ش رو درست کنه
فرداش مامانم میخواست برام غذا رو برای نهارم گرم کنه میبینم یه مرغ سفید بد رنگ بخدا مثل غذای توی بیمارستان بعد میگم مامان تو میدونی من اینطوری دوست ندارم همون سهم مرغ منو سرخ میکردی
مرغ رو از تو برنجا جدا کرد میخواست سرخ کنه گفتم نمیخوام شروع کرد داد و بیداد تو منو درک نمیکنی من از کجا هی مرغ و گوشت بیارم
بچه ها من که نگفتم برای من جدا مرغ بخر گفتم سهم منو اینطوری کن
بابام هم طرف مامانم گرفت تو خودخواهی و لوس ما رو درک نمیکنی
بعد که خوب کوفتم کرد عصر رفت برام ساندویچ خرید
امروز دوباره نهار برام میخواست بادمجان سرخ کنه
بادمجون رو یه ذره خوردم دیدم شدید بوی پیاز میده
گفتم مامان با چاقو پیاز خا بادمجون ریز کردی دیدم میگه نه سرش رو انداخته پایین داره میخنده
میگم خب مامان این چرا اینطوریه میگه عه فهمیدی با خنده
گفت میخواستم پیاز سرخ کنم دیدم داره بادمجان سرخ میشه کنار همون سرخ کردم
منم گفتم چرا اینکار کردی بادمجان ها بوی گ.. گرفته
بعدش بابام دعوام کرد چرا مامانتو اذیت میکنی
بچه ها مقصر منم؟؟؟