چاره چیه وقتی زندگیو بهت حروم میکنن باید مقابل اشتباهاتش وایسی گل من براخودت ارزش قاعل نباشی مردا صدسال سیاه ارزش نمیدن اول تو باید بخودت ارزش بدی اجازه ندی باهات بدرفتار کنه
وقتی محکوم میشی به یه زندگی و حس میکنی جوونیت میره باید یحرکتی بزنی تا بتونی زندگی کنی
اگ اشتباه کرد برگردی محبت کنی هرگز پی به اشتباهاتش نمیبره چ بسا فک میکنه کاردرستیم میکنه اونجا مقصری مقصری ک باعث شده متوجه اشتباهش نشه
مقصری ک تو اشتباهاتش غرق شده بدترشده
کم سنو سال بودی خام بودی الگوی خوبی دوروبرت نبود ازش یادبگیری تابوده زنا خدمتگذار مردا بودن انگار اسمون جرخورده همون یمرد افتاده پایین
زنا براخودشون ارزش نذاشتن مرداهم نمیذارن
بعدباادمای داغون وامونده درمونده دوروبرت توحتما یادمیگیری ک زنانگی کنی سیاستو یادبگیری هه اشتباه از زمان قدیم نسل درنسل پیش رفته
نشین خونه اصلااا
من وقتی تدریس می‌کردم هم اعتماد به نفس داشتم هم حالم خوب بود
گرچه سختم بود مدیریت خونه و بچه و شغلم ولی می ارزید
از وقتی نشستم خونه این بلا سرم اومد
چون من دختر پر جنب و جوشی بودم تو سن خودم موفق بودم مستقل شده بودم
وقتی تصمیم گرفتم کنکور بدم شوهرم گفت یا برای کنکور بخون یا سرکار برو
منم دیدم واقعا خودمم نمیتونم هم درس بخونم هم تایم بگذارم برای درس ،این شد که با آخرین حقوقم کتاب کنکور خریدم و خونه نشین شدم
خب بابات چرا بهش نگفته مگه دختر من نوکرته
تو توخونه چیکاره ای یه دستی برسون
مگه قراره 24 ساعت خونه مرتب باشه
یا چرا بهش نگفته اگه نمی‌تونید چهارتا قابلمه بشقاب دونفری جمع و تمیز کنید نیاز به خبرکشی داری کی گفته اصلا زن بگیری؟
من واقعا هیچ حسی نداشتم حالم خوب نبود
وگرنه به قول شما کاری نداشت دو ثانیه وقت میبرد
همین حال کار خونه یکساعت وقت نبرد
حسش نباشه دست و دل آدم به کار نمیره هر چند آسون.
آدم دچار انجماد عملکردی میشه
شما حتما باشگاه برو خونه نمون که بیچاره میشی آخر هفته برنامه بچین برا تفریح... هر وقت شروع کنی دیر نیست...گذشته ی لعنتی، دیگه تموم شده مثل دفتر مشقی که تموم شده و دیگه نیازی بهش، نداری بندازش، دور و یه دفتر سفید دیگه بردار شروع کن به نوشتن و زندگی کردن حیفه که زندگی بچت رو خراب کنی
