یه زن خرابی هست تو شهرمون میمونه سر خیابون ماشینا سوارش میکنن میبرنش منم پارسال که اینو فهمیدم انقد ترسیدم گفتم نکه اگه منم وایسم سر خیابون اینجور فکر کنن دربارم برا همین دیگه میرم سر ایستگاه تاکسیه
منم بخدا الان دیگ جایی تنها نمی‌رم هر جا میرم میان شماره میدن آخرین بار کدب همسرم گفتم گریم گرفت وقتی خوابیدم همسرم اومد بیدارم مرد بام صحبت کرد گفت میدونم تنهایی میری اذیتت میکنن من از طرف هم جنس خودم ک‌ناموس سرش نمیشه ازت عذر میخام دیگ نمیزارم تنهایی جایی بری ک اذیتت کنن دیگ تنهام نمی‌رم خیلی دلم می‌شکنه وب گریه میفتم الان با همسرم بیرون بودم چنتا پسرم جلوم بودن نگام میکردن وصحبت میکردن دست همسرم و گرفتم دیدم رفتن
[QUOTE=385154780]یه زن خرابی هست تو شهرمون میمونه سر خیابون ماشینا سوارش میکنن میبرنش منم پارسال که اینو فهمیدم انقد ...[/QUOTEزمونه بد شده متاسفانه منم بعد اون ماجرا در موردم فکر بد میکردم گفتم پوششم رو درست کنم حالا بد نبودها ولی تنهایب میرم ببشتر رعایت مبکنم طرف ماهم جاده هست اصلا خوب نییت همه فکر میکنن از کجا میاد
دختر تنها میبینن هزار نفر پشت سر هم میزنن رو ترمز ولی یه پیرمرد یا پیرزن تو خیابون منتظر تاکسی باشه هیچکس سوارشون نمیکنه اینطور ملت فاسدی هستیم بعد خدا به چیه ما رحم کنه یه زلزله بفرسته همه رو از دم زیرو رو کنه تا اینقدر فسق و فساد سر به فلک نزنه
