من و مامانم هر دو دستمون بند به کاری بود که برای خواهرم بود و بسیار واجب
اینم دو و نیم سالشه این کارو کرده
وقتی دیدم انقد خودمو زدم گریه کردم
خواستم بچه رو هم بزنم مامانم بغلش کرد نذاشت
ولی شوهرم هیچی به روی خودش نمیاره اولش گفت بزنگ نمایندگی ببین چقد میگن اونام گفتن ۱۲ تومن پنل رو عوض میکنن ولی وقتی فهمید دیگه هیچی نمیگه
برای مادرش چند بار رفتیم سرای ایرانی آقای فرش خرید کردیم قسطی چک داده الان هیچ به روی خودش نمیاره اعصابم خرابه چی کار کنم
بهش مستقیم بگو
حداقل یه بخشیشو ازش بگیر،مثلا هشت یا نه تومن
اگه هم دستش تنگ نیست که یه دونه نو براشون بخرین حتما
حتما باید تعویض کنید
یه طلایی چیزی بفروش شده
دیگه آخرش باید خودش تهیه کنه به رو خودشم نیاره وظیفشه فقط سعی کن با زبون خوش باهاش حرف بزنی نه با جنگ و داد و بیداد
بهش بگو دلم میخواد بخریم
بگو زنگ بزن بگو بیارن عوض کنن براش بخریم خراب نمونه
باید بده دیگه
خیلی بیشعوره همسرت
بهش بگو.
به آدم نفهم هرچی رو باید مستقیم گفت
همینا رو به خودش بگو
تعارف دارین باهم مگه؟
تلویزیونت رو بده مادرت
اونوقت شوهرت مجبور میشه خرید کنه
جیغ و داد با بچه هم کردی ؟
