بعضی وقتا اینجوریه غذا کم میپزه بعد میگم خب به من نمیرسه میگه به تو غذا نمیدم
سرکوچک ترین چیزی ناراحت میشه و با ادم بد میشه
تاحالا چندبار اینطوری کرده
الان با داداشم رفتن
جوجه خوردن
به من هیچی نداد
واقعا مثل بچه هاست
عصر من خواب بودم بعد بالا سرم حرف میزنن بهشون گفتم تروخدا حرف نزنین خوابم حالا بام بد شده
منم برام مهم نیست ولی خیلی این اخلاقش زشته
حس میکنم غریبس نه مادر
باهاش میخوام حرف بزنم کلا حرفامو نمیشنوه
جواب نمیده
خودشم بهم گفته دوسم نداره
گفته اون دختر رویایی که میخواستم نیستی
تروخدا شما با بچتون اینطوری نباشین