من یه ماهه بچم دم آخر زایمان از دست دادم خیلی دلم گرفته
آدمای دوربرمو یجور دیگه میبینم همش فکر میکنم دوست داشتن این بلا سرم بیاد
دستم به کارای خونه و آشپزی نمیره و غذاهام همه خراب میشن
قبلا آرزوم بود شوهرم یه سفر ببردم یا یبار بگه دوستم داره یا خودش بیاد و ابراز علاقه کنه بهم برام کاری کنه ولی الان داره این کارارو میکنه اصلا به دلم نمیشینه همش فکر میکنم ترحمه
میگه بریم سفر حال و هوات عوض بشه اصلا میلم به هیج جا نیست دلم میخواد خونه بمونم