2777
2789

من و دخترخالم جفتمون ۲۰ سالمونه چندوقت پیش مراسم نامزدی دخترخالم بود 




بعد عمه داماد هی مدام تو مراسم خیره میشد به من و لبخند میزد یبارش چشم تو چشم شدیم که بهم گفت خوشگل خانم




بعد آخر مجلس رفت شوهرشو صدا زد در گوشش یچیزی گفت دونفری برگشتن سمت من




حالا چندهفته پیش تو خونه پدرشوهر دخترخالم مهمونی بود که خاله ها و عمه های داماد بودن فقط 




وخالم و شوهرخالمو دخترخالم دیگه کسی نبود




که عمه داماد برگشت خطاب به برادرش گفت چه عروس گلی نصیبت شده میتونی یکی از این عروسا برای من پیدا کنی که پدرشوهردخترخالم گفت همینم کلی گشتم تا پیداش کردم 




اینارو دختر خالم بین حرفاش داشت تعریف میکرد


یه سوال دیگه چجوری رفتار کنم که پاپیش نذارن؟





بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792