2777
2789
عنوان

بچه‌هایی ک خابگاهین

51 بازدید | 4 پست

بچها من تا قبل اینکه بیام شهر دور برا دانشگاه، فک میکردم بهترین دوران زندگیم قراره دانشجویی باشه و اینکه تو خابگاه باشم و راه دور، همیشه آرزوشو داشتم، الان یساله ک میرم دانشگاه راهم از خونه خیلی دوره و خابگاهم، ولی چون تنهام اصلا اینجا حالم خوب نیس، بهم خوش نمیگذره انگار غم دنیا رو سرم خرابه، روزی صدبار آرزو میکنم برگردم عقب و نیام راه دور ولی راه برگشتی ندارم چون خانوادم اجازه انتقالی و مهمانی نمیدن، و مجبورم بمونم درسمو بخونم، مخصوصا ک دوتا هم اتاقی خراب هم دارم ک اصلا باهاشون سلام علیک هم نمیکنم، منتظر اینن ک باهام دعوا کنن ولی من اصلا گاف نمیدم چون واقن حوصله دعوا ندارم، بچها چیکار کنم بنظرتون ک اینجا برام قابل تحمل تز شه؟ حالا این ترم میخام واحدمو عوض کنم ولی بازم خیلی استرس دارم ک نکنه واحد جدید دخترای بدتری داشته باشه اصلا مخم رد داده حالم خرابه امتحانم دارم مغزم ترکیده😭

خوابگاه خودگردان می‌تونی بری؟

ببین ربطی ب نوع خابگاهش نداره، کلا محیط خابگاه همه جا هیجوره، من فقط میخام از هم اتاقیام دور باشم و اینکه دوری از خونواده خیلی عذابم میده نمیدونم چیکار کنم همش استرس دارم، چنگ چنگ پرانول میخورم

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز