ازدواج فامیلی بود جدا شدیم
این چند سال خوب بودم ولی از وقتی ک خبر بارداری زنشو شنیدم و توی مراسم یکی از اقوام زیاد میبینمشمون حالم ب هم ریختست
شب ها کابوس میبینم ، پرخاشگر شدم
خیلی اذیتم کرد نمیدونم چرا خدا اینقد هواشو داره
من واقعا آدم بدی نیستم ، آسیبی ب کسی نمیزنم
همیشه دستم تو کار خیره، محاله بنده خدا ازم کمک بخواد و کمکش نکنم ، ولی نوبت خدا ک میشه اصلا هوای منو نداره
فقط میخوام یه بار خودشو بهم ثابت کنه