سلام
دیروز پسرمون رو برده بودیم با دوستش بازی کنه اولش رفتیم پارک که من و مامان دوستش کنارشون بودیم و همسرم رفته بود
بعد که از پارک اومدیم بچه ها باز خواستن دم در مغازه بابای دوستش بازی کنن
زنگ زدم به همسرم که بیاد مواظبشون باشه
اونم خسته بود ولی اومد. بچه ها میدویدند. ناامن هم نبود ولی همسرم همش غر میزد
تا اینکه پسرم بدجور خورد زمین دیگه همسرم بغلش کرد و با داد و بیداد بردش تو ماشین. خواستیم برگردیم که پسرم گریه کرد و گفت بازممیخوام بازی کنم
برگشتیم بازی کرد دو ساعت بعد باز خورد زمین و شوهرم بغلش کرد و جلوی مامان دوستش سر من داد زد که پاشو بریم دیگه
خیلی خجالت کشیدمجلوی مامان دوستش