خندید گفت عروس پاهات تاول میزنه تو این کفش
یهو جاریم خندید گفت وااای حالا من هرچی پول دارم میدم کفش
عزیزم اقا جون راست میگه بنظرم مناسب نیست
منم گفتم اتفاقا بنظر من ایرادی نداره
با صندل راحت نیستم
همیشه اسپرت میپوشم
کفش هم اسپرته و تابستونه زمستونه نداره
همسرمم گفت اره ما خودمون دلیل اینکه تا الان خونه رو تکمیل نکردیم اینه که کل پولمون و میدیم برا خرید
خلاصه گذشت تا بعد شام
من با شوهرم سرسنگین بودم
چون اون فقط بخاطر لینکه پاهای من معلوم نشه میگفت اسپرت بپوش
عجله داشت حتی عصلا نگاه به صندل نکرد فقط میگفت اسپرت اسپرت اسپرت منم دودل کرد
بعد شام گفت جته گفتم چته و درد تو بخاطر اینا نذاشتی بپوشم صندل
( صدام اروم بود و تو گوشش یواش داشتم میگفتم) اما مادرشوهرم پشتم بود
تا شنیده
یهوگفت ول کنید چه گیری میدی یه شبه سخت نگیر دور هم جمع شدیم
با صدای بلند گفت همه شنیدن که جاریم گفت ای بابا خودت گفتی اسپرت میپوشی بسا این صندل و بپوش
منم گفتم ببخشید اگه میخواستم بلند بگم که کسی بفهمه حتما بلند تر میگفتم .. چون نمیخوام کسی نظر بده بلند صخبت نکردم
گیر هم نمیدم دارم با همسرم صحبت میکنم اگه اجازه بدین
اصلا از پدرشوهرم که خندید ناراحت نشدم چون بشدت قلبش مهربونه وکلا شوخه
اما بقیه از خداشون بود