پدرم خیلی باهام مهربون و شوخه. کافیه چیزی بخام تو همون روز واسم میاره. کلی پول میده و... خلاصه خوبه
ولی کافیه ازم اشتباهی ببینه. میاد عین شکنجه های زندانی منو میزنه. در این حد (البته همیشه نمیزنه فقط وقتایی ک خیلیی عصبی بشه)
موهامو میکنه. صورتمو داغون میکنه
دیشب منو زد زیر چشمم کبود شد🥲💔تازه ک خاستن غذا بخورن من تو اتاقم بودم صدام زدن نرفتم.. شنیدم ب مامانم میگه اگه اون نخوره منم اشتهایی ندارم. بعد اومد تو اتاقم از دوتا دستام منو گرفت گفت باید بیای سرسفره ب زوور. منم بخاطرش رفتم.
من هنوزم بابامو نمیشناسم. چرا اینجوریه بنظرتون..