مادرم که فوت شد...
تراز کنکورم افتضاح شد..
مشاورم که دست بر قضا خیلی بهش علاقه مند بودم امشب قضیه ترازم رو فهیمد و من به فجیع ترین شکل ممکن که اصلا با شخصیتم کاملا فاصله داشت
حتی خودمم نفهمیدم چطور
ولی به خودم اومدم دیدم دارم التماسش میکنم
کاری که هیچوقت نکرده بودم.
بعد از مرگ مادرم عوض شدم..
شکننده حساس و..
اونم تا حالا ندیده بودم اینقدر حرف بزنه اخرش گفت خواهش میکنم الان برو استراحت کن بعدا حتما حرف میزنیم.
مشخص بود که عزت نفسم خورد شد..
بعدنی وجود نداره هر چی ازش داشتم پاک کردم..
میخواستم بازم کنکور بدم دیگه نمیدم...
خدایا..میدونم تقصیر تو نیست.
تقصیر خودمه..
ارزوی مرگمو میکنم
از خودم و از هر چیزی که مربوط به خودمه متنفرم..
ارزوی مرگ دارم ولی میگم من اگه بمیرم
برادر کوچیکم و پدرم چی میشن
وقتی هنوز چهلم مادرمم نیومده.