2777
2789
عنوان

دلم خون شده

| مشاهده متن کامل بحث + 218 بازدید | 28 پست
شوهرت سمتت نمیاد؟عجب پس اون بچه تو شکم از کجا اومده رفت اون تو!!!

مثل اینکه میگم شوهرمه  مگه این دلیل میشه ,منظورم خستگی یه عمر زندگیه ,بچه دار شدن اصلا  دلیل بر اینکه زندگیش باهات اوکیه نیست ,هر گردی هم گردو نیست 

چجوری سمتش نمیاد ولی الان بارداره؟؟بنظرت بارداری با یه بار دوبار میگیره؟؟شاید منظورش اینه الان ک با ...

 فارغ از بحث جنسیه به نظرم منظورش اینکه باهم بودن اما محبتی وجود نداشته و نداره

یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون در گیر دردهای بدنی یا ناهنجاری هستید تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

همیشه همین طوری بوده؟

اره اولا هم من بهش محبت میکردم ,میرفتم سمتش ,اصلا بااینکه بع اندازه خودم زیبایی داشتم اصلا ازم تعریف نمیکرد  ,الان دیگه واقعا با داشتن بچه ,نمیتونم تحمل این زندگی برام خیلی سخت شده ,هیچوقت بهم نگفته دوستم داره ,من همیشه میخواستم طلاق بگیرم مانع بزرگ خانوادمو داشتم ,هروقت میرفتم اونجا برادرهام باهام دعوا میکردن ,میگفتن تو میخوای ابرومونو ببری ,با طلاقت ,که تا اخرش بعد از ۷ سال بچه دارشدم 

بعضی مردا محبت کردن بلد نیستنباید یادشون بدیحتی شده خودت پیشش بشینی با دلبری براش زبون بریزینوازشش ک ...

عریزم این چیزها باید آموزش داده بشه خانم بدبخت چند سال عمرش ببخشید اما ببخشید با گاو زندگی بکنه بهتره نا بشینه آموزش بده 

محبت دیگه بلد بودن نمیخواد حالا ما خانم ها کدوم کلاس ثبت نام کردیم برای یاد گرفتن ابراز علاقه و محبت

اره اولا هم من بهش محبت میکردم ,میرفتم سمتش ,اصلا بااینکه بع اندازه خودم زیبایی داشتم اصلا ازم تعریف ...

مشاوره رفتین ؟ 

اگر فکر میکنی تغییر نمیکنه جدا شو واقعا هیچی ارزش عمر و جوانیت رو نداره تا دلمرده نشدی

عریزم این چیزها باید آموزش داده بشه خانم بدبخت چند سال عمرش ببخشید اما ببخشید با گاو زندگی بکنه بهتر ...

نباید ناامیدش کرد

معمولا رفتار و کردار بچه ها به والدینشان کشیده میشه

حتما که این آقا تو خانواده ی پرمهری بزرگ نشده

وگرنه با همسرش اینگونه بی تفاوت رفتار نمی‌کرد

ولی با این وجود و برای حفظ زندگی مشترکی که ثمره اش در راه هست باید تلاش بیشتری کرد

بلکه با گذشت زمان و رشد عقلی ،اقا رفتار معقول تری پیدا کند

عریزم این چیزها باید آموزش داده بشه خانم بدبخت چند سال عمرش ببخشید اما ببخشید با گاو زندگی بکنه بهتر ...

واقعا حرف دلمو زدید ,,بعضی ادما اصلا درست نمیشن شوهرمن ازمن کینه بیخودی  داره بخاطر اینکه قبلا یکی دیگه رو دوست داشته شاید علتش اونه ,من ۲۴ ساله بودم ازدواج کردم الان یه زن بچه دار ۳۲ ساله ام چه شبهایی که من تنها از بی تفاوتیاش تا صبح گریه کردم ,و اون بیخیال  بود ,خوابید 

مشاوره رفتین ؟ اگر فکر میکنی تغییر نمیکنه جدا شو واقعا هیچی ارزش عمر و جوانیت رو نداره تا دلمرده نشد ...

نرفتم مشاوره وقتی میخوام باهاش صحبت کنم دعوا راه میندازه ,میگه تو همش بامن بحث میکنی ,یه شب کم حرف بزن باهام ,حوصله ندارم ,اگر شرایط جدایی داشتم همون اول جدا میشدم,منم دیگه ساکت شدم ,حرفی نداره بامن ,دیگه جوانیمم باداشتن یه بچه توراه چی ازش میمونه ,

آیا قبل از شما کس دیگه ای رو میخواسته؟شما انتخاب خودش بودید یا خانواده اش؟

من انتخاب مادرش بودم ولی مادرشم ادم سخت گیری بود که بزور منو بردن زیر خونه خودشون توی یه اتاق ,هرروز ازارم میدادن یعنی همین شوهر خودم با بی احساسیاش ازارم میداد توی اتاق وسط حال خونشون بودم کلفتشون شده بودم ,شوهرم بخاطر مادرش یروز باهام حرف ننیزد یه روز بخاطر خواهرش هرروز یه بی اعتنایی ,میرفت توی حال خونشون میخوابید مادرشم خوشحال میشد اینطور ازارم میده و تشویقش میکرد بزور جدا شدم ازشون و اصلا ننیخواستن خونمو جدا کنن ,شوهرمن بعد اون بدتر شد و بی محبت تر ,تااینکه باردارننیشدم دیگه مشکل نازایی پیدا کردم چندسال بیمار شدم  قبل من یه زن ۱۰ سال از خودش بزرگتر و خواسته بود که یه بچه هم داشت اما اون زن جواب رد داده بود بهش

من انتخاب مادرش بودم ولی مادرشم ادم سخت گیری بود که بزور منو بردن زیر خونه خودشون توی یه اتاق ,هرروز ...

خانواده ات خیلی خودخواه هستن

که شما رو تو این شرایط رها کردن

فکر میکردم تازه عروس هستی 

خیلی صبرت زیاد هست که تونستی ادامه بدی

از الان به بعد فقط به عشق دخترت زندگی کن

این بچه بهت جونی دوباره میده

زندگیت رنگ و بوی قشنگی پیدا میکنه


خانواده ات خیلی خودخواه هستنکه شما رو تو این شرایط رها کردنفکر میکردم تازه عروس هستی خیلی صبرت زیاد ...

برادرام بااینکه الان جدا نشدم ,هم راحتم نمیزارن ,هرروز اسممو با الفاظ بد بزبون میارن چون پیش مادرم درد ودل میکنم میگن این میخواد بپره ,مادرمم از دستشون عاصیه ,پدرم هم اگر مادرم وقتی میرم خونشون چیزی بهم بده منظورم خوردنی میوه ای یا چیزی ببرم با خودم  بدش میاد با نگاه های بد بهم میفمونه راضی نیست ,بااینکه باردارم ,نه من فقط بخاطر این ادما تحمل کردم  ,اونا میگن طلاق نگیر تا ما زندگی کنیم  ,ولم کردن ,نمیدونم تا کی میتونم ادامه بدم شدقی برای اون بچه بیچاره هم ندارم واقعا ,دیگه ۳۲ سالم شد ,و هیچی نفهمیدم ,

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   mnbvgy  |  18 ساعت پیش