2777
2789

دوستان من ۱۰ ساله ازدواج کردم هم خانواده خودم هم همسرم انتظار از بقیه بچه هاشون ندارن فقط از منو همسرم انتظار دارن با اینکه ما توی یه شهر نیستیم..حالا خانواده خودم وقتی نیستیم اصلا از مسائل و مشکلاتشون به ما نمیگن ولی خانواده همسرم با اینکه پسر و دختر دارن همه کاراشونو انتظار دارن همسر من و دخترشون انجام بده اصلا انتظار از اون پسرشون ندارن.پدرشون عمل داشت صبر کردن تا همسرم ببرتش همش ما پیششون بودیم اون پسر و همسرش اصلا نیومدن ملاقات بعد چند ماه اومدن با اینکه توی یه شهر هستن..حتی اون سری به مادرشون گفتم میخوای بری دکتر به پسرت بگو بیاد ببرتت ما که راهمون دوره دخترت هم خونه و زندگی داره گناه داره همه انتظارو از یه بچه نداشته باش گفت نهههه پسرم گفته هروقت کار داری بگو من میام ولی کاری نداریم ،گفتم خب این کاره دیگه بگو ببرتت گفت باشه میگم ولی بعد متوجه شدیم که بهش نگفتن 

ما هم همینجوریم چون هر وقت کاری داشتن سریع انجام دادیم ولی بقیه با منت انجام دادن برا همین هم دیگه از بقیه کمک نمیخان 


به تعداد انسانهای روی کره زمین،تفاوت فکر و نگرش وجود دارد،آنکه نگرشش باتو متفاوت است دشمنت نیست..انسان دیگریست.

حتما نمیبره از اول شوهرت بد عادت داده من هنوزم نمبتونم با این قضیه کنار بیام گلا با مادرشوهرم همه جا برم ی مدت بهتر شده بود مادرشدهرم هر ازگاهی میرفت ولی باز دوباره برگشتیم به روال قبلی

هرکی امضای منو خوند ی صلوات بفرسته شاید خدا قبول کرد زجری که از بچگی با از دست دادن مادرم کشیدم ارامش از خونمون رفت دیگه برنگشت دوباره بگرده هرچند محال میدونم ارامش واسه خودم نمیخوام ولی واسه خانواده ام میخوام سروسامان بگیرن نمیدونم تاوان چه گناهی رو سی ساله پس میدیم تمومی نداره خدایا فراموشمون نکن

یه تجربه بگم بهت. الان که دارم اینجا می نویسم کاملاً رایگان، ولی نمی دونم تا کی رایگان بمونه. من خودم و پسرم بدون هیچ هزینه ای یه نوبت ویزیت آنلاین کاملاً رایگان از متخصص گرفتیم و دقیق تمام مشکلات بدنمون رو برامون آنالیز کردن. من مشکل زانو و گردن درد داشتم که به کمر فشار آورده بود و پسرم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت که خدا رو شکر حل شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون در گیر دردهای بدنی یا ناهنجاری هستید تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

اصلا اون پسرش یه حالیه از خانواده دوره در سال شاید دو بار بیاد خونه مادرش اینا قهر هم نیستن ولی نمی‌دونم چرا اینجوریه و اصلا هم ناراحت نمیشن ولی با ما روزی چند بار باید حرف بزن و حتی انتظار دارن هر روز بریم خونشون (کلا از شهر اونا تا شهر ما ۱ ساعت راه)

ما هم همینجوریم چون هر وقت کاری داشتن سریع انجام دادیم ولی بقیه با منت انجام دادن برا همین هم دیگه ا ...

شما به شوهرت نق نمیزنی من هم عداب وجدان میگیرم ولی از ی طرفم ادیت میشم همه جا مادرشوهرم برم 

هرکی امضای منو خوند ی صلوات بفرسته شاید خدا قبول کرد زجری که از بچگی با از دست دادن مادرم کشیدم ارامش از خونمون رفت دیگه برنگشت دوباره بگرده هرچند محال میدونم ارامش واسه خودم نمیخوام ولی واسه خانواده ام میخوام سروسامان بگیرن نمیدونم تاوان چه گناهی رو سی ساله پس میدیم تمومی نداره خدایا فراموشمون نکن

احتمالا همسرت ذاتا مهربون تر و دلسوز تره و بهش بیشتر مانوسن . همسر منم همینجوره ما سفر بودیم مشکلی پیش اومده بود با این که برادراش بودن بازم زنگ میزد به شوهرم میگفت میشه تو بیای . من اینو یه نعمت میدونم خدمت به پدر و مادر برکات زیادی داره . 

اگر دوست داشتید لطفا برای شادی روح مامانم یک صلوات بفرستید 💚

رابطم کلا باهاشون خوبه من نمی‌گم چرا واسشون ما باید کار انجام بدیم بنظرم وظیفه بچه ها هست که واسه خانوادشون همه کار انجام بدن. ولی میگم چرا از اون انتظار ندارن.مثلاً خواهر شوهرم بنایی داشت همسر من نمی‌تونست بره سرکار بود و مرخصی نداشت به خواهر شوهرم گفتم حتما به داداشت بگو بیاد گفت باشه.‌

بعد چند روز بهش تصویری زنگ زدم دیدم خودش تنها با کارگراست گفتم چرا خودت تنهایی نه پدرش پیشش بود نه اون برادرش با اینکه میدونستن این کار داره

شما به شوهرت نق نمیزنی من هم عداب وجدان میگیرم ولی از ی طرفم ادیت میشم همه جا مادرشوهرم برم

نه اصلا من خودم به شوهرم یاد دادم اینجوری باشه 

شوهرم خیلی بداخلاق بود اصلا اهمیت نمیداد بهشون من گفتم ما بچه داریم خوشت میاد بعدا بچه هامون اینجوری بامون رفتار کنن 

خیلی زمان برد اما الان خوب شده 

مثلا میخایم بریم خرید هم میرم در خونشون میگم مادر جون چیزی نیاز داری بگو بگیرم برات  

به تعداد انسانهای روی کره زمین،تفاوت فکر و نگرش وجود دارد،آنکه نگرشش باتو متفاوت است دشمنت نیست..انسان دیگریست.

یبار ما مسافرت رفته بودیم بعد یک سال شرایط جور شد واسه دو روز منو شوهرم بریم یه ور...

مادر شوهرم با گریه زنگ زد برگردین یکی از فامیلا فوت کرده من خییییییلی دلم شکست ولی تا رسیدیم درجا برگشتیم هنوز که هنوز یادم نرفته وقتی رفتیم خاک سپاری دیدم اون عروسش نیومده به مادر شوهر گفتم چرا به اون نگفتی بیاد گفت ولش کن عزیزم گفتم مارو از سفر کشوندی اینجا ولی اون که فاصلش با تو ۵ دقیقه هم نبود باهات نیومد!

نه اصلا من خودم به شوهرم یاد دادم اینجوری باشه شوهرم خیلی بداخلاق بود اصلا اهمیت نمیداد بهشون من گفت ...

ماهم میریم بازار باید واسشون خرید کنیم من مشکلی ندارم و خوشحال میشم واسشون کاری انجام میدیم ولی میگم چرا فقط ما چرا از اون انتظار ندارم خیلی هم اون واسش عزیزه

نه اصلا من خودم به شوهرم یاد دادم اینجوری باشه شوهرم خیلی بداخلاق بود اصلا اهمیت نمیداد بهشون من گفت ...

احه منم ایطوری راصی هستم نمیگم کلا نادیده بگیره کارشو بکنه ولی شوهرم کلا با مادرش هست حتی مم نمتونم سلقه ی خودم لباس یا وسایل خونه بخرم ولی مادرشوهرم وقتی میخاد چیزی واسه خودش یا خونه بخره بی خبر میره من از این موصوع ناراحتم هشت ساله ازدواج کردم ی بارهم مسافرت دو ساعتی واسه تفریجی نرفتیم

هرکی امضای منو خوند ی صلوات بفرسته شاید خدا قبول کرد زجری که از بچگی با از دست دادن مادرم کشیدم ارامش از خونمون رفت دیگه برنگشت دوباره بگرده هرچند محال میدونم ارامش واسه خودم نمیخوام ولی واسه خانواده ام میخوام سروسامان بگیرن نمیدونم تاوان چه گناهی رو سی ساله پس میدیم تمومی نداره خدایا فراموشمون نکن

ماهم میریم بازار باید واسشون خرید کنیم من مشکلی ندارم و خوشحال میشم واسشون کاری انجام میدیم ولی میگم ...

من برام مهم نیست  که چرا از بقیه کمک نمیگیره در راه خدا انجام میدم 

ا

به تعداد انسانهای روی کره زمین،تفاوت فکر و نگرش وجود دارد،آنکه نگرشش باتو متفاوت است دشمنت نیست..انسان دیگریست.

مثلاً ما یکاری انجام میدیم

واسمون مثلاً اندازه وسعشون خرید می‌کنن...

بعد همون انداز که واسه ما چیز گرفته هم واسه اون پسرش که هیچ کاری نکرده و از دنیا بی خبره هم چیز میخره

من برام مهم نیست که چرا از بقیه کمک نمیگیره در راه خدا انجام میدم ا

چون میگه ما بین بچه هامون فرق نمیزاریم  از این جملش حرصم میگیره...

اگه فرق نمیزاری از اونم انتظار داشته باش

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز